شاید ما وقتی با مفهوم فلسفه مواجه می شویم، حس سختی و پیچیدگی و ابهام و فلسفیدن و.. در ذهنمان تبلور می یابد؛ لیکن “آلن دوباتن” نویسنده مشهور و خوش نویس در کتاب “تسلی بخشی های فلسفه” به زیبایی و با بهره گیری از افکار 6 فیلسوف بزرگ به ما یاد می دهد که از فلسفه می توان تسلی و آرامش هم یافت.

کتاب تسلی بخشی های فلسفه به نظر من از کتاب های خیلی خوبی است که با خاطره و داستان و بررسی افکار فیلسوفان بزرگ: سقراط و سنکا و اپیکور و مونتنی و شوپنهاور و نیچه به ما یاد می دهد که چگونه می توانیم آرام باشیم و حس آرامش بکنیم؛ حتما لازم نیست با قرص و دارو آرامش پیدا کنیم، بلکه می توانیم با فلسفه و با اندیشیدن هم به آرامش دست پیدا کنیم.

مواجهه با عدم محبوبیت

1 – در این کتاب از سقراط می گوید و این که در صورت مواجهه با عدم محبوبیت هم می توان آرام بود. سقراط فردی بود که محبوب نبود، افکارش محبوب نبود، مورد طعن و سرزنش بود و در دادگاه عمومی یونان و با حضور عامه مردم محاکمه شد و در نهایت مجبور شد که جام شوکران را بنوشد و به شکلی اعدام شد! او می گوید در مخالفت با دیگران اگر حرفتان عقلانی و منطقی است، نه عصبی شوید و نه هیستریک! بدانید که عرف عام و هرآنچه همه می گویند، حتما صحیح و مقدس نیست! و آن چه باید ما را نگران کند نه عدم محبوبیت و تعداد مخالفین، بلکه دلیل مخالفین است!

 پیشنهاد مطالعه در همین زمینه:  مقاله ی اخلاق سقراطی

مواجه با کم پولی

2 – نویسنده از اپیکور می گوید و اینکه در مواجه با کم پولی نباید ناراحت باشیم. آیا پول و پولدار اوج سعادت و لذت است؟ آیا هرکس که پول دارد حتما راضی و خشنود است؟ آیا پول بدون داشتن دوست و رفیق لذتی دارد و می توان تنهایی با پول زیاد لذت برد؟ آیا پول داشتن بدون آزادی لذت بخش است؟ آیا اگر در زندان باشیم یا بدون استقلال و در عین حال پول داشته باشیم، لذت دارد؟ آیا بدون تفکر و عقل اگر هزاران هزار پول داشته باشیم، ما را فایده ای هست؟ پس پول بدون آزادی و تفکر و دوستی، نمی تواند برای ما آرامش به ارمغان آورد و نباید بی پولی ما را آزار دهد! باید بدانیم بعضی لذتها طبیعی اند و ضروری مثل دوستان و آزادی و غذا و تفکر و مسکن و پوشاک و بعضی لذتها هم غیر ضروری اند و طبیعی مثل خانه بزرگ و مهمانی و خدمتکار و… پس باید بین لذتها و خواسته هایمان تفاوت و تمایز قائل شویم! البته بعضی ها می گویند شما با پول همه چیز را می توانید بخرید! اما این هم اشتباه است، آیا فکر و عقل را می توان با پول خرید؟ آیا دوستی واقعی را می توان با پول خرید؟ خیر! در واقع خیلی وقتها تبلیغات و رسانه ها هستند که به ما القا می‌کنند که نیازهای غیر طبیعی و غیرضروری برای ما الزامی است و می تواند به ما لذت بدهد.

تسلی بخشی از ناکامی

3 – درباره تسلی بخشی از ناکامی از “سنکا” گفته می شود. فردی که در اوج ناکامی بود، او زلزله و آتش سوزی را تجربه کرد، اسیر کالیگولا شد، به بیماری سل مبتلا شد و زندانی بود و… و بالاخره مجبورش کردند که خودکشی کند! او اما معتقد بود که اوج حکمت آن است که یاد بگیریم سرسختی و لجاجت جهان را واکنش هایی مثل خشم و احساس بدبختی و اضطراب بهتر نمی شود، وقتی نمی توانیم دربرابر ناکامی هایمان عکس العملی نشان دهیم، پس بهتر آن است که آن راتحمل کنیم و خودمان را آماده کنیم و با واقعیات روبرو شویم. اگر در مقابل ناکامی ها عصبانی شویم، مثل جنون است! اگر باران بیاید و ماشین ما کثیف شد، فحش دادن به آسمان و زمین و باران چه دردی از ما دوا می کند! ما باید ناکامی و شکست را بپذیریم و بدانیم که آینده آن طور ما می خواهیم و فکر می کنیم لیاقتش را داریم، پیش نمی رود و البته همه چیز فانی است، همه سختی ها هم می گذرد و حتی خود ما هم روزی نخواهیم بود! ما باید بدانیم که “ما” مرکز عالم نیستیم، ما ملاک نیستیم و جهان فراتر از ماست و اگر چیزی بر اساس ما شکل نگیرد، نباید عدالت کل عالم را زیر سوال ببریم، عدالت فقط در ظاهر نیست، عدالت فقط بر اساس خواسته و علاقه ما شکل نمی گیرد! و شکست های ما حتما کیفر گناهانمان نیستند!

مواجهه با ناتوانی ها

4 – در مواجهه با ناتوانی ها کتاب از “مونتنی” می گوید و این که عقل حتما به ما کمک نمی کند که زندگی خوب و بدون ناتوانی جسمی و جنسی داشته باشیم. بعضی وقتها تازه عقل بیشتر ما را نگران و مضطرب می کند. باید بدانیم که هر توانایی حتما بهترین توانایی نیست و اگر مثلا ما اسب سوار خوبی نیستیم، اگر ریاضی خوب نمی دانیم، اگر ترجمه انگلیسی نمی دانیم و… اینها دلیل بر ناتوانی ما نیست. هر هوشی مهم نیست و هر کم هوشی دلیل بر ناتوانی ما نیست! به قول نویسنده در طول عمر خود صدها صنعتگر و کشاورز دیده ام که حکیم تر و خرسند تر از روسای دانشگاه ها بوده اند!

تسلی بخشی و مواجهه با قلب شکسته

5- درباره تسلی بخشی و مواجهه با قلب شکسته او از “شوپنهاور” می گوید که معتقد است زندگی کسب و کاری اندوهناک است و از زندگی نباید انتظار زیادی داشته باشیم. از عشق و زندگی حتما موفقیت و شادکامی به دست نمی اید و اگر قلب مان شکست یا در عشقی نتیجه نگرفتیم، نباید افسرده شویم بلکه باید از انتظاراتمان خلاص شویم که باعث تلخکامی ما شده اند. جهان و زندگی ما قطعا و حتما برای این به وجود نیامده اند که ما زندگی سرشار از عشق و خوشبختی و آسایش داشته باشیم و اگر این را بپذیریم در صورت شکست و ناراحتی، می توانیم با این واقعیات مواجه شویم.

 

 

مواجهه با سختی ها

6 – درباره مواجهه با سختی ها، نویسنده کتاب از “نیچه” می گوید و مشکلات و سختی های او. ما باید به این نتیجه برسیم که سختی را پیش نیاز ضروری رضایت خاطر بدانیم و باید بفهمیم که تسلی های ساختگی و تصنعی، بیش از آن سودمند باشند،ظالمانه هستند و کسی که خواهان احساس رضایت خاطر است باید از هرگونه سختی استقبال کند. در واقع وقتی شما می توانی در برابر سختی ها تسلی پیدا کنی که بدانی قبل و بعد از سختی، آسودگی و رضایت خاطر خواهد بود و هیچ سختی بلند مدت و ابدی نیست!

پیشنهاد می کنم این کتاب خوب را مطالعه نمایید که هم نگاه فلسفی و هم نگاه روانشناختی دارد و می تواند در تفکر و اندیشه ما به زندگی تاثیرات مطلوبی برجای گذارد.

از دوست خوبم جناب دکتر منصور نژاد که این کتاب را بنده هدیه کردند، نیز تقدیر و تشکر به عمل می آورم.