“گذرخان” رمانى از سيد محمد على ابطحى است؛ اين رمان، داستان جوانى تقريبا مذهبى را در سالهاى قبل از انقلاب در قم روايت مى كند كه پسر يك روحانى نابيناى روضه خوان است و با پدرش به محافل مختلف حوزوى و روحانيون مى رود، خودش طلبه مى شود و به حجره مى رود، بحثهاى سياسى و فرهنگى و مذهبى مى كند و البته عاشق مى شود.
از آنجا كه خود اقاى ابطحى هم فرزند روحانى است و هم خودش روحانى و درس خوانده حوزه است، اين نوشته هم نكات جالبى از درون حوزه را عيان مى نمايد و هم تعليق مناسب را داراست، و در مجموع اين داستان هم سياسى و اجتماعى است و هم رمانتيك و عاشقانه و البته با پايانى غيرقابل انتظار!
من كه خود در قم بزرگ شده ام، بارها قدم در همين گذرخان گذاشته ام و با روحانيون و محافل و گعده هايشان كم و بيش آشنا هستم، خيلى جاها با داستان همذات پندارى كردم و فكر مى كنم براى خواننده هم رمان جذابى باشد.
گرچه به خاطر ديد نسبتا سياسي آقاى ابطحى، دور بودن چندين ساله وى از حوزه قم و ديگر موارد، اين داستان و سازوكار روابط بين شخصيتها و روحانيون به نظرم كمى اگزجره بود و مى شد لطيف تر از اين باشد، و پايان بندى رمان هم جاى كار بيشترى داشت، ليكن خواندن “گذرخان” را به مخاطبين عزيز خصوصا داستان خوانها پيشنهاد مى دهم.

 

پیشنهاد مطالعه در این زمینه: جامعه مدنی از آرمان تا واقعیت

 

در مجموع به نظر بنده اين داستان براى آقاى ابطحى و اولين رمان او، نوشته خوبى به نظر مى رسد و مى توان در آينده از وى داستانها و رمانهاى بهترى هم خواند.