سید علی ناظم زاده – مشاور و پژوهشگر حوزه مدیریت و کسب و کار  

در این مقال قرار است درباره 7 استراتژی فعالیت در شرایط سخت امروز ایران گفتگو کنیم؛ در این میان چند نکته را باید قبل از هر نکته ای مورد توجه قرار داد، اولا در این نوشته ما در پی استراتژی هستیم و باید بدانیم تا حدودی استراتژی به چه معناست؟

ثانیا این مطالب برای کسانی است که قرار است فعالیت انجام دهند و فردی که بیکار است، کاری دارد که راضی است، دلال است و دنبال دلال بازی و خرید و فروش طلا و دلار و خودرو و… است و افرادی از این دست، مشمول این استراتژی ها نمی باشند.

نکته دیگر این که باور کنیم که شرایط اقتصادی و زیست در کسب و کار ایران در حال حاضر سخت و تا حدودی طاقت فرسا بوده، با مشکلات و مسائل و بحران های مختلفی مواجه است و با وجود پیشرفت سریع دنیا، تحریم ها و مشکلات ایران و وضعیت رقبا و پیشرفت تکنولوژی و عدم ثبات اقتصادی و وجود نسل زد و وضعیت منابع انسانی و…، کار کردن و موفقیت در این شرایط واقعا سخت است.

حال با این مقدمه، وارد بحث خودمان می شویم که ببینیم استراتژی چیست و ما باید چه استراتژی هایی انتخاب کنیم؟

استراتژی یعنی چه؟

شاید کلمه استراتژی یا راهبرد برای از خیلی ما کلمه ای ثقیل و مفهومی نا آشنا و پیچیده باشد که بیشتر در عرصه سیاسی و نظامی کاربرد دارد، لیکن همه ما در زندگی روزمره و برای ادامه فعالیت و حیات، در حال انتخاب استراتژی های مختلف هستیم. استراتژی موضوعی است که همه ما در زندگی مان، فعالیت های روزمره مهم و نا مهم، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، کارمندی، مدیریت و… با آن درگیر هستیم. در این مقال قرار نیست که بر اساس متون آکادمیک مثلا آموزه های “دیوید” در کتاب “مدیریت استراتژیک” گفتگو کنیم و من بیشتر به صورت عادی و خودمانی از استراتژی می گویم.

در این باب دو مثال خوب در کتابها و آموزه های مدیریت وجود دارد، یکی این که می گویند: دو نفر در جنگل بودند که ناگهان خرسی را می بینند، یکی سریع کفش هایش را می پوشد که با سرعت فرار کند، دیگری در حال فرار می گوید: تو که نمی توانی تندتر از خرس بدوی! پس کفش پوشیدن چه فایده ای برایت دارد؟ او می گوید: من کفش هایم را نمی پوشم که از خرس سریع تر بدوم، بلکه آنها را می پوشم که بتوانم از تو سریع تر بدوم! همین یعنی استراتژی!

مثال دیگر این که می گویند استراتژی مثل آن است که شما در دریایی طوفانی در قایقی در حال غرق شدن حضور دارید و  از بین ده ها وسیله ای که در قایق هست، مثل آب، قطب نما، چراغ قوه، موبایل، رادیو، غذا، لباس، جلیقه نجات، تور ماهیگیری و… فقط 4-5 وسیله را می توانید انتخاب کرده و بردارید و مابقی را باید بگذارید، همین انتخاب کردن ها و انتخاب نکردن ها به معنی استراتژی است.

استراتژی در نگاهی یعنی برنامه ها و اقدامات و افکار و اعمال ما برای دستیابی به اهدافمان؛ یعنی چه تصمیماتی بگیریم که به هدف برسیم. و به قول “ریچارد روملت” در کتاب “استراتژی خوب و استراتژی بد” استراتژی 3 چیز است: تشخیص، سیاست راهنما و اقدام منسجم. با این اوصاف اگر هدف آن است که در شرایط سخت امروز ایران موفق باشیم و بتوانیم به بهترین نحو فعالیت کنیم، باید بهتر از دیگران بدویم، باید مواردی را انتخاب کنیم و مواردی را حذف کنیم، باید تشخیص خوبی از شرایط داشته باشیم، باید اقدام منسجم و عمل داشته باشیم تا به اهدافی که داریم نائل گردیم.

شرایط اقتصادی ایران

استراتژی های ما در این شرایط چه باشد؟

1 – در نگاه اول باید ما یک SWOT خوب از خودمان داشته باشیم و دقیقات بدانیم که چشم انداز و ماموریت مان چیست؟

باید بدانیم نقاط ضعف ونقاط قوت داخلی ما چیست؟ باید فرصت ها و تهدیدهای بیرونی را درک کنیم. باید به خودشناسی عمیقی از خودمان یا سازمان مان برسیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم، شاید تدوین این نقاط، خودش بخشی از تدوین استراتژی باشد، ولی برای خیلی از ما و در این شرایط، همین بررسی خودمان و خودشناسی ، گام اول و استراتژی مهمی است که باید عملیاتی شود.

بی گمان افرادی که نقاط ضعف خود را نمی دانند یا نمی خواهند بدانند و افرادی که تهدیدها و رقبا و شرایط روز را نمی خواهند درک کنند، حتما شکست خواهند خورد؛ از سوی دیگر افرادی که به فرصت ها بی توجه هستند و یا نقاط قوت خویش را نمی بینند و همواره در حال یاس و ناامیدی هستند هم محتوم به شکست خواهند بود. فرد و سازمانی موفق است که اولا نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و درک صحیحی از خودش و قابلیت هایش داشته باشد و ثانیا چشم انداز مناسب برای خود ترسیم کرده و به این سمت حرکت کند. من در بسیاری از سازمان ها و در مورد خیلی از افراد همین خلا را به عنوان یک موضوع مهم می بینم که به کارشان ضربه زده است و به نظرم استراتژی مهم برای آنها، همین موارد فوق است که باید به آن توجه نمایند.

 

 

2 – ما دراین وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی لازم است که واقع بین باشیم. نه آرمان گرایی و آرزو محوری و رویا پروری در این شرایط جواب می دهند و نه بدبینی و یاس و ناامیدی!

در طول این سال ها افرادی را که دیده ام موفق بوده اند و رشد کرده اند، همگی واقع بین بوده اند با رگه ای از خوش بینی. افراد بدبین را که هرگز ندیده ام موفق شوند و افرادی که زیاد درگیر آرزو و چشم اندازهای بزرگ هستند و از واقع بینی دور بوده اند را هم کمتر دیده ام موفق شوند. پس یکی از مهم ترین استراتژیها در این شرایط واقع بینی است. باید بدانیم شرایط اقتصادی چیست؟ باید شرایط رقبا را ببینیم، بحران ها را درک کنیم و با واقع بینی حرکت کنیم، این از مهم ترین استراتژی ها در وضعیت امروز ماست.

 

3 – یک استراتژی مهم در این شرایط، ایجاد ارتباطات است.

ایجاد ارتباط و اعتبار، ایجاد برند و پرسنال برند، حس خوب به دیگران داشتن، حس خوب به دیگران دادن و همه کار را برای پول نکردن، اینها استراتژی هایی است که می تواند یک فرد یا سازمان را به سمت موفقیت نائل سازد. در این شرایط که رقابت، سخت و سنگین شده، ایجاد ارتباطات موثر و کارآمد بهترین استراتژی است. باید از هر فرصتی به ایجاد و تعمیق ارتباطات کمک کنیم، با افراد مفید و کارآمد ارتباط بگیریم و البته از ارتباطات خود سوء استفاده ننماییم.

 

4 – از دیگراستراتژی ها، انتخاب است!

همان طور که در تعریف استراتژی اشاره کردم، انتخاب در این شرایط، مهم ترین استراتژی است. انتخاب کنیم که ادامه بدهیم یا ادامه ندهیم؟ انتخاب کنیم که چگونه ادامه بدهیم؟ انتخاب کنیم که مخاطب هدف و مشتری ما چیست و کجاست؟ انتخاب کنیم که کدام بخش از بازار را می خواهیم؛ انتخاب کنیم که دوست داریم مخاطبین درباره ما چه فکری داشته باشند و… بدانیم همه راه ها برای هر فردی درست نیست! راه هایی که یک نفر یا سازمان رفته، حتما نمی تواند برای ما هم مفید باشد! پس انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم و بهترین انتخاب را سعی کنیم داشته باشیم.

 

5 – استراتژی مهم دیگر، کار کردن روی آموزش و آگاهی خودمان است.

من در هر نوشته ای که به رشته تحریر در می آورم، دائما از آموزش و آگاهی می گویم و اینجا هم تاکید می کنم که در این شرایط سخت، از مهم ترین استراتژی ها برای بقا و موفقیت، کار کردن روی آموزش است، آموزش در حوزه شغلی خودمان، آموزش در زمینه های مفید و کاربردی و کسب آگاهی از کارمان، از رقبا، ازبازار و… استراتژی مهم امروز می تواند باشد.

من بسیار افرادی را دیده ام که با آموزش و آگاهی که از وضعیت بازار دارند، بهترین خریدها را بهترین زمان ها انجام می دهند و ورود و خروجشان، خرید و فروششان و سرمایه گذاری شان در بهترین وضعیت است و بهترین سودها را می برند. اینها معمولا کسانی هستند که با آموزش و آگاهی و ارتباطات خود، به شکلی رانت اطلاعاتی سالم برای خود ایجاد کرده اند و می توانند در اکثر مواقع موفق باشند. اینها کسانی هستند که به استراتژِ و اهمیت گاهی و آموزش واقعا پی برده اند.

 

6 – ما برای موفقیت باید نوع و شیوه توسعه یا عقب نشینی خودمان را مشخص کنیم.

بر اساس نقاط ضعف و قوت، بر اساس چشم انداز و براساس شرایط بازار و کشور، لازم است انتخاب کنیم و استراتژی توسعه ای خودمان را مدون کنیم. درباره شیوه های استراتژی مختلف _ (از جمله توسعه ای و رسوخ در بازار و توسعه بازار و یکپارچگی عمودی و افقی و مشارکت و انحلال و…)

در کتاب ها و مقالات استراتژی، مطالب مختلفی وجود دارد و مشاورین و اساتید در این زمینه می توانند شما را کمک کنند. اما به صورت مجمل باید بگویم که شما باید انتخاب کنید و باید استراتژی مناسب را برگزینید که باید چه کنید؟ باید جلو بروید؟ باید ثابت بمانید؟ باید عقب نشینی کنید؟ همه اینها استراتژی هایی است که باید برگزنید. باید  هر چه زودتر کار خود را کوچک کنید تا کمتر ضرر دهید، باید با دیگران مشارکت کنید، باید شعبات بیشتری بزنید، باید محصولات بیشتری تولید کنید، باید خودتان اگر تولید کننده نیستید در تولید وارد شوید، باید اگر فروشنده خرده فروشی نیستید خودتان در خرده فروشی وارد شوید و..؛ البته اینها نکاتی است که شاید خیلی از ما به تنهایی نتوانیم تصمیم بگیریم و لازم است با بررسی و مشاوره لازم، مدل توسعه ای خودمان را انتخاب کرده و بر اساس آن عمل نماییم.

از این نکته مهم غافل نشویم که یکی از استراتژی های کاربردی در شرایط سخت این است که در صورت عدم موفقیت، باید عقب نشینی کرد و به قول معروف باید به سبک استراتژی ژله ای عمل نمود و از توسعه دست کشید و بیش از قبل در شرایطی که داریم، ادامه ندهیم و ضرر نکنیم!

 

7 – نکته آخر این که باید پویا و چابک باشیم و بیش از حد درگیر فکر و ایده و تدوین استراتژی ها نشویم!

6مورد بالا را اشاره کردم که همگی در راستای فکر و ایده پردازی و تدوین استراتژی است، اما این نکته را هم باید اشاره کنم که اگر بیش از حد درگیر تدوین استراتژی ها شویم، بیش از حد اتاق فکر تشکیل دهیم، بیش از حد مشاور و مشاوره بگیریم و اینها باعث شود که از عمل غافل شویم، بی گمان پای در مسیر شکست قرار داده ایم، به قول پیتر دراکر که می گوید: فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمان را به عنوان صبحانه می بلعد! ما باید بتوانیم، فرهنگ سازمانی خوبی ایجاد کنیم، باید روی منابع انسانی مان کار کنیم، باید اقدام و عمل داشته باشیم و در این فضا به صورت چابک و پویا عمل کنیم تا موفق شویم.

بی گمان صدها هزار نفر و هزاران سازمان در همین شرایط سخت و در همین ایران ما با همه مشکلات و مسائل و بحرانهایش، در حال فعالیت مطلوب هستند، موفق هستند و ثروت آفرینی و کارآفرینی کرده و در حال خدمت به جامعه و کشورمان هستند و ما نیز هر یک با انتخاب اهداف و استراتژی های مناسب می توانیم بیش از پیش موفق و پیروز باشیم.