مقاله چاپ شده در مجله موفقیت – شماره ۳۸۶ – اول دی ماه ۱۳۹۷
امروز، شرایط اقتصادی و کار و کسب ما در سراسر جهان تغییر کرده است. همچون گذشته کسب و کارهای سنتی، استاد و شاگردی، در کنار مغازه در انتظار مشتری نشستن و… به سر آمده و دنیایی جدید فراروی همه ما قرار گرفته است. اگر در ابتدای قرن بیستم، عمده اشتغال مردم در حیطه کشاورزی بود و اگر در اواسط قرن بیستم، اکثر مردم در صنعت و تولید فعالیت می کردند، برای ۲۰ سال آینده، پیش بینی این است که حدود ۹۰ درصد کسب و کار مردم در حیطه خدمات، استارت آپ ها و برنامه های مرتبط با فضای مجازی و دیجیتال باشد…. پس همه ما باید خودمان را برای زیستن در این دنیای جدید آماده کنیم.
فارغ از بحث بالا، شرایط اقتصادی کشور ایران و تورم ها و رکودها و تحریم ها و بیکاری ها و بحران های اقتصادی و سیاسی، بسیاری از جوانان را در این مسیر قرار می دهد که باید خودشان دست به کار شوند و کسب و کاری راه بیندازند… لیکن تجربه ۱۰ سال گذشته در زمینه استارت آپ ها و کارافرینی جوانان، این واقعیت را روشن می سازد که خیلی از افراد بی گدار به آب زده اند و با مشکلات متعددی روبرو گشته اند و اکثرا نتوانسته اند به سرمنزل مقصود برسند. ما با خیلی از استارت آپ ها و کسب و کارهای جدید و مغازه ها و فروشگاه ها و شرکت های خدماتی و تولیدی روبرو هستیم که مشکل تامین سرمایه دارند، مشکل تولید دارند، بحران نیروی انسانی دارند، خوب نتوانسته اند تبلیغات کنند، نمی تواند بازاریابی و بازارسازی و جذب مشتری کنند و در نهایت یا بسیار ضعیف ادامه فعالیت می دهند و یا این که به مرور تعطیل می شوند.
من در این نوشته به صورت مختصر و اجمالی سوالاتی اساسی را مطرح می کنم که می تواند راهگشای هر فردی برای راه اندازی یک کسب و کار جدید باشد. اگر بتوانید پاسخ این سوالات را بدهید و تمامی مسائل در زمینه های ذیل را حل کنید، حتما آن کار را راه اندازی کنید. اما اگر نتوانستید و نمی توانید به این سوالات پاسخ دهید و برای مسائل پیش رو، راهکاری ندارید، حتما صبر کنید، عجله نکنید و وقت و انرژی و سرمایه خود را هدر ندهید!
۱ – مخاطبین این کسب و کار چه کسانی هستند؟
در مرحله اول باید ببینم کاری که می خواهیم راه اندازی کنیم، چقدر مخاطب دارد؟ آیا آقایان مخاطب ما هستند یا خانم ها؟ از نوزادان، کودکان، نوجوانان، جوانان، میانسالان، پیرسالان، کدامیک مشتری بالقوه ما خواند بود؟ از لحاظ جغرافیایی ما قرار است یک محله، یک خیابان، بخش هایی از یک یا شهر، یک استان و کشور را درگیر کنیم یا خدمات ما فرا ملی است؟ از لحاظ قشر اجتماعی، مخاطب ما چه ویژگی هایی دارد؟ اینها سوالاتی است که باید به آن فکر کنیم و جواب آن را از قبل بدانیم. شاید مخاطب ما می تواند ترکیبی از موارد فوق باشد یا انحصارا مربوط به یک سن و قشر و جغرافیا باشد… اما به هر حال باید از قبل مخاطب را انتخاب کرد و بر اساس آن، به ارائه خدمات یا محصول و کالا پرداخت. باید به این فکر کنیم که بر اساس قدرت و توانایی و مزیت ها و امکانات خودمان، چه مخاطبی را باید انتخاب کنیم و بیشتر روی چه مشتریانی لازم است تمرکز کنیم؟ آیا قرار است انرژی مان را روی جذب همه مخاطبین بگذاریم یا مثلا ۲۰ درصد مشتریان خاص را جذب کنیم؟
۲ – ارزش های پیشنهادی ما چیست؟
ما قرار است به مخاطبی که انتخاب کرده ایم، چه خدمات یا محصولاتی ارائه دهیم؟ این محصول، چه ارزش هایی دارد؟ چه مزایایی نسبت به محصولات موجود دارد؟ قرار است چه نیازی از مشتری را رفع کند؟ چقدر محصول ما جدید یا خاص هست؟ و چقدر می تواند از رقبا متفاوت باشد و مشتری را به سمت خود جلب کند؟ این سوالی است که خیلی از ما قبل از راه اندازی یک کسب و کار برای آن پاسخی نداریم! بعضی از ما از آنجا که مشاهده می کنیم یک کسب و کار در شهر و کشور، موفق بوده است ما هم می خواهیم همان را کپی کنیم بدون این که ارزش پیشنهادی جدیدی ارائه دهد و فکری برای جلب و جذب مخاطب داشته باشد!
۳ – نقاط قوت و فرصتهای پیش روی این کسب و کار چیست؟
در SWOT دو موضوع مهم نقاط قوت و فرصت های یک مجموعه است که بررسی می شود. حال که می خواهیم کسب و کاری راه اندازی کنیم، بررسی نقاط قوت ما هم مهم است. خود ما به عنوان راه انداز یک کسب و کار، چه نقاط قوتی داریم و کسب و کار ما هم در فضای اقتصادی چه نقاط قوتی دارد؟ اینها را باید لیست کنیم و بررسی کنیم. در کنار آن، لازم است فرصت های بازار را بررسی کنیم، کم بودن رقبا، خاص بودن محصول ما، علاقه مردم به خدمات اینترنتی، راحت طلبی مردم، تورم، تحریم ها، افزایش نرخ ارز خارجی، تغییر فرهنگ مردم و… همه اینها می تواند فرصت هایی فراروری کسب و کاری باشد که ما قرار است راه اندازی کنیم. هنر یک کارآفرین این است که نقاط قوتش را تقویت کند و از آنها استفاده نموده و البته از فرصت ها نیز حداکثر بهره برداری را داشته باشد.
۴ – نقاط ضعف ما چیست؟چه تهدیدهایی اطراف ما وجود دارد؟
بخش دیگر SWOT، بررسی نقاط ضعف و تهدیدهاست. ما باید بدانیم خودمان و کسب و کارمان چه نقاط ضعفی دارد. مشکلات ما چیست؟ کمبود سرمایه، مشکل نیروی انسانی، عدم تمرکز، خارج از مرکز بودن و… همه نقاط ضعفی است که باید از قبل آنها را بدانیم و شناخت کامل نسبت به آنها داشته باشیم. تهدیدهای اطراف کسب و کارمان و خودمان را هم باید بشناسیم و لیست کنیم؛ بدانیم که راه اندازی یک کسب و کار در اقتصاد ایران با چه تهدیدهایی مواجه است، رکود، کاهش قدرت خرید مردم، مسائل حقوقی و مالیاتی و… همه تهدیدهایی است که اطراف کسب و کار ما وجود دارد و باید از قبل نسبت به آنها واقف باشیم و برای حل آنها راهکار داشته باشیم. بی شک هنر کارآفرین این است که نقاط ضعف خود را کاهش داده یا رفع کند و تهدیدها را تبدیل به فرصت نماید.
۵ – ما قرار است چه جایگاهی در ذهن مخاطب ایجاد کنیم؟
مخاطب چه بینشی قرار است نسبت به ما داشته باشد. آیا ما را گرانفروش می داند یا ارزان فروش؟ ما باید به ذهنیت و این سوالات مخاطب جواب دهیم که آیا سرعت ما خوب است؟ عملکرد ما خوب است؟ کیفیت ما خوب است؟ دقت ما خوب است؟ خدمات پس از فروش ما خوب است؟ مشتری مداری ما خوب است یا هر ذهنیت دیگری که در مشتری ایجاد می شود، همگی از قبل باید به آن اندیشیده شود و در ذهن مخاطب القا شود… البته باید توجه کنیم که این موضوعات و جایگاه یابی با شعار و تبلیغات محقق نمی شود و عملکرد هر مجموعه است که جایگاه آن را در ذهن مخاطب ایجاد خواهد کرد.
۶ – چشم انداز ما چیست؟ برنامه ها و اهداف کوتاه مدت و بلندمدت ما چه می باشد؟
هر کسب و کاری باید چشم انداز مکتوب داشته باشد و برنامه و اهداف آن مشخص باشد. وقتی شما در بالای کوه، ندانید که به کدام سمت می خواهید بروید، به هیچ جا نخواهید رفت! چشم انداز، مسیر بلند مدت و آرزوهای محقق شدنی ما را مشخص می کند و برنامه های کوتاه مدت و میان مدت، مسیرها و استراتژی ها و تاکتیک های دستیابی به آن هدف بزرگ را مشخص خواهد کرد. لذا برای راه اندازی یک کسب و کار موفق، تدوین یک چشم انداز مشخص و حرفه ای الزامی است.
۷ – از چه طریق با مخاطب ارتباط برقرار خواهیم کرد؟
اکنون که ارزش های پیشنهادی ما مشخص است و مخاطب را انتخاب کرده ایم و اهداف خود را نیز مکتوب کرده ایم، باید بدانیم که راه های جذب این مخاطب چگونه است؟ قرار است تبلیغات کنیم؟ از تبلیغات محیطی استفاده کنیم؟ از فضای مجازی بهره مند شویم؟ بازاریابی حضوری کنیم؟ همایش و نمایشگاه برگزار کنیم؟ مخاطب را ویزیت کنیم؟ تراکت و بروشور چاپ کنیم؟ در مجلات، تبلیغات کنیم و… بررسی این مسائل، عمدتا نیاز به مشاور دارد که به طور دقیق و حرفه ای راه های ارتباط شما با مخاطب را مشخص می کند. این موضوع نیز اهمیت بسزایی دارد که بسیاری از کسب و کارها در آن مشکل دارند و یا مسیر را اشتباه می روند و یا این که هزینه اشتباه می کنند و یا چون مسیر را نمی دانند، اصلا اقدامی انجام نمی دهند!
۸ – این کسب و کار چه قدر زمان می برد تا به نتیجه برسد و چرخه عمر آن چگونه است؟
از ابتدای امر باید بررسی کنیم که فاز اول و راه اندازی کسب و کار ما چقدر زمان می برد. باید هم سرمایه اولیه را بدانیم و برآورد کنیم و هم زمان لازم برای به نتیجه رسیدن را در نظر بگیریم. بسیاری از کسب و کار از آنجا که به این موضوع فکر نکرده اند، در همان فاز اول به شکست می انجامند. از ابتدا فکر کنیم که چرخه عمر محصول و کسب و کار چند سال است. حتما هم لازم نیست که کسب و کار ما مادام العمر باشد، ممکن است به تبع شرایط، فصلی باشد یا چند ساله باشد؛ اما به هر حال باید از قبل بدانیم که این کسب و کار، چند سال می تواند ادامه پیدا کند و با تغییرات تکنولوژی و فرهنگ و سبک زندگی مردم چقدر افول کرده و احتمال نابودی آن می رود و یا چقدر توسعه پیدا می کند و رشد می یابد.
۹ – برای راه اندازی این کسب و کار چه منابع و فعالیت هایی لازم است؟
از سوالات مهم برای راه اندازی یک کسب و کار، بررسی منابع مورد نیاز است. ما چقدر به منابع مادی و سرمایه اولیه نیاز داریم؟ به چه منابع انسانی نیازمند هستیم؟ بودجه جاری ما چقدر باید باشد؟ برای جذب مخاطب و تبلیغات به چه میزان سرمایه نیاز داریم؟ شرکای کلیدی و همکاران ما در طی این مسیر چه کسانی هستند؟ با چه افراد و موسسات و شرکت هایی باید تفاهم کنیم؟ و چه فعالیت های و اقدامات کلیدی برای راه اندازی کسب و کارمان باید انجام دهیم؟
۱۰ – بودجه بندی و هزینه و درآمد خودمان را برای سال اول فعالیت تعیین کرده ایم؟
سال اول فعالیت هر کسب و کاری بسیار مهم است. البته برای برخی کسب و کارها این موضوع ممکن است در ۳-۴ ماه خلاصه شود و برای برخی دیگر ۱-۲ سال اول فعالیت… اما به هرحال بررسی بودجه بندی سال اول فعالیت کسب و کار، حیاتی است! برای سال اول چقدر سرمایه داریم؟ چقدر برای هزینه های جاری سال اول، از قبل سرمایه داریم؟ چقدر روی درآمد جاری حساب کرده ایم؟ هزینه های جاری ۳-۴ ماه اول فعالیت چقدر است و از کجا قرار است تامین شود؟ اگر درآمدی که فکر می کنیم، محقق نشد، از کجا می توانیم تزریق سرمایه داشته باشیم و وام و شریک بگیریم؟ این دست سوالات، مسائلی است که خیلی ها به آن فکر نکرده اند و من به عنوان مشاور، بسیار کسب و کارهایی را دیده ام که در طول سالهای گذشته به خاطر فکر نکردن به آنها با مشکل مواجه شده اند! یک کارآفرین موفق کسی است که از قبل با واقع بینی هزینه ها و درآمدهای سال اول کسب و کار خودش را برآورد نماید و بداند که اگر هم قرار است سال اول فعالیت، ضرر کند، این چگونه جبران خواهد شد؟
۱ + ۱۰ – آیا توان و علاقه انجام این کار دارم؟
شاید بتوانیم به تمام سوالات بالا پاسخ بدهیم و برای همه موارد فوق راهکار داشته باشم و از لحاظ عقلانی و شرایط کسب و کار، امکانات و سرمایه و برنامه ریزی لازم را کرده باشیم… اما سوال اینجاست که آیا من توان و علاقه و انگیزه انجام این کار را دارم؟
ما باید از خودمان سوال کنیم آیا شغل مورد نظر از لحاظ احساسی برای من پذیرفتنی است و قلبا به آن علاقمند هستم؟ آیا از لحاظ منطقی و عقلانی و خانوادگی هم شان من هست؟ آیا چشم انداز آتی خودم را بر اساس این شغل می توان متصور شوم؟ هر کسب و کاری که دیگران در آن موفق هستند و از آن پول درمی آورند، حتما نمی تواند مناسب شان و علاقه و شرایط من باشد! آیا به این موضوع توجه کرده ام؟ از دیگر سو آیا مهارت و علم و تجربه و توانایی این کار را دارم؟ آیا توان مدیریت این کسب و کار را دارم؟ آیا می توانم یک تیم بزرگ را در صورت نیاز مدیریت و راهبری کنم؟ بی گمان اگر توان و علاقه کاری را نداریم اگر هم در کوتاه مدت موفق شویم، حتما در بلند مدت شکست خواهیم خورد.
همانطور که اشاره کردم سوالات فوق، موضوعات مهم و اساسی در راستای راه اندازی یک کسب و کار جدید است که باید به طور دقیق و کامل و جامع بررسی شود. این کار اگر توسط خودتان، یا تیم تان، یا دوستان تان و یا بهره گیری از مشاوران انجام شود، بی گمان می تواند شما را یاری کند تا شغل و کسب و کاری موفق رقم بزنید و برای خود و جامعه تان، موفقیت را به ارمغان آورید.
سید علی ناظم زاده
دکترای مدیریت کسب و کار و مشاور مجموعه های مختلف خدماتی و بازرگانی