خدایا با تو نجوا کردن چه دل پذیر است! سالی دیگر گذشت. با همه تجربیات، سختی ها، خوشی ها، غم ها و اضطراب هایش…. نمی دانم چقدر مفید بوده ام!؟ چقدر اثر مطلوب بر جای گذاشته ام برای خودم و جهان پیرامونم! چقدر به هدف زندگی نزدیک تر شده ام! چقدر به کمال میل پیدا کرده ام؟ چقدر انسان تر شده ام؟!
اگر این بهار و نوشدن طبیعت و تحویل سال و تغییر سال نبود، چقدر سخت بود! این تفکیک ذهنی کمک فراوانی است برایم و برایمان که ما نیز تغییر کنیم، ما نیز اصلاح کنیم، ما نیز نو شویم، ما نیز نقطه ای را عطف بگیریم و فاصله ای قائل شویم میان کهنه و نو، میان قدیم و جدید و بر این مبنا عمل کنیم، شور بیشتری داشته باشیم، امیدی برای نو شدن و جوش و خروشی برای عمل کردن.
خدای من! من که بد بوده ام، مخلوق خوبی نبوده ام، انسان کاملی نبوده ام، آنطور که باید مفید برای مخلوقاتت نبوده ام! انرژی و توانایی هایم را بالفعل نکرده ام. من که چشم بر بدی هایم بسته ام و بر خوبی هایم مغرور شده ام، اگر خوبی داشته باشم! الهی من کانت محاسنه مساوی، فکیف لایکون مساویه مساوی،، معبودا کسی که خوبی هایش بدی است، چگونه بدی هایش بدی نباشد! مرا ببخش، بازگشتم را پذیرا باش و سال نو را برایم سال تغییر و پیشرفت و انسان شدن به معنای واقعی اش قرار ده! می دانم عمل و تغییر ناشی از خودم است اما اگر لطف و عنایت تو نباشد، من هیچ هیچم! ای معبود همیشگی من، خدای من!