کتاب “قلتشن ديوان” از داستان هاى خواندنى محمدعلى جمالزاده، پدر داستان نويسى كوتاه ايران است.
نثر جمالزاده ساده، صريح، خودمانى و جذاب و نوشته هايش روان و خواندنى است و اين داستان هم به سان ديگر نوشته اش “يكى بود يكى نبود” با نگاهى جامعه شناختى و انتقادى به فرهنگ جامعه، روايتى متفاوت از روزگار و زندگى مردم فراروى ما قرار مى دهد.
قلتشن_ديوان با اينكه حدود ٨٠ سال قبل يعنى سال ١٣٢٤ آن هم در ژنو نوشته شده، ليكن هنوز زنده است و روايت مردمان ما.
اين دوستان حول محور چند خانواده است كه در يكى از محلات تهران زندگى مى كنند و تهرانى و اصفهانى و آذرى هستند، پولدار و فقير هستند، كاسب و تاجر و روحانى و مشروطه طلب و خانه دار و… هستند و با هم انگارى خلاصه جامعه ايرانى را تشكيل مى دهند.
در اين محله ايرانى هم دوستى هست، هم دعوا؛ هم مهر هست و هم قهر؛ هم كمك به هم هست و قرضى دادن، هم جدل بر تقسيم آب؛ هم روضه است هم شراب؛ هم مشروطه خواه هست، هم خان مستبد طلب؛ هم حاج شيخ مرتضى سقط فروش است و هم افراسياب خان قلتشن ديوان…
و چه عجيب است عاقبت دو قهرمان داستان، حاج شيخ مرتضى كه طرف مردم بود و مشروطه خواه و با اخلاق و مدتى حتى نماينده مجلس شورا كه در آخر با فقر و ندارى و بدنامى مى ميرد (بر خلاف عدالت) و ديگر قهرمان داستان، قلتشن ديوان است كه نان به نرخ روز خور و بى اخلاق و مال مردم خور و مفت خور، در آخر در نعمت و معروفيت مى ميرد و خوش نامى (بر خلاف عدالت)
گرچه پايان همه مرگ است و دست كشيدن از اين دنياى فانى و همگى به سنگى بر گورى اكتفا خواهيم كرد ليكن اين بى عدالتى در جامعه ايرانى و اينكه با رانت و اختلاس و ظاهرمدارى و مردم فريبى و… مى توان جامعه را فريب داد و بر سر آن سوار شد، ظاهرا دردى است تاريخى در فرهنگ و جامعه ايرانى و هنوز كه هنوز است داغ اين بى عدالتى و نگاه ظاهرى به مسايل در ايران ما سنگينى مى كند بر دل و جان آنها كه مى انديشند و دغدغه واقعى مردم و ايران و دين و اخلاق دارند!

خوانش قلتشن ديوان شايد ٤-٥ ساعت زمان ببرد، لذت خواندنش را از دست ندهيد.

خرید اینترنتی کتاب قتلش دیوان