بی گمان بیش از ۲۰ سال است که ما وارد دنیایی جدید شده ایم، فرهنگ، اقتصاد، جوامع و هنجارها و ارتباطات، تغییر کرده و دنیایی جدید برای انسانها رقم خورده که متفاوت از گذشته است؛ این که آیندگان درباره این دنیای جدید چه قضاوتی می کنند و این زمانه را چه می نامند، مهم نیست، مهم این است که ما بدانیم و درک کنیم در ابتدای دنیایی جدید ایستاده ایم؛ دنیایی متفاوت از گذشته در همه عرصه ها و زمینه ها.

من این زمانه و عرصه را در این نوشته، پهنه گوگلیزه شدن فرهنگ و اقتصاد نامیده ام؛ چرا که مدل گوگل در حیات و جوامع ما و در عرصه فرهنگ و اقتصاد، آنقدر در حال نهادینه شدن است که می توانیم بگوییم، الگویی برای تمامی تغییرات چند سال گذشته و چند سال آینده ما می باشد. نه آن که بخواهم آنقدر گوگل و محصولات و تولیدات و خدمات آن را بزرگ کنم که بگویم دنیای ما را گوگل تغییر داده و می دهد، بلکه بر این باورم این مدل، الگویی است که دنیای ما را تغییر داده و به عنوان نماد دنیای پسا مدرن می تواند برای بررسی کلیه تغییرات در پهنه فرهنگ و اقتصاد مورد استفاده قرار گیرد.

گوگل از سال ۱۹۹۸ آغاز به کار کرده و طی کمتر از ۲۰ سال توانسته یکی از برندهای برتر دنیا باشد و در سال ۲۰۱۵ نیز با ارزش ۱۷۳ میلیارد دلار، برند دوم دنیا شده است! این برند و مجموعه عظیم، زنجیره خدمات و محصولات مختلف از جمله جستجوگر، سامانه ایمیل، گوگل+، سیستم عامل اندروید، سامانه پخش ویدئو یوتیوب، گوگل ارث، گوگل کروم و… را عرضه نموده و در عرصه های مختلف انرژی، حمل و نقل و پزشکی نیز در حال ورود می باشد. گوگل بیش از همه با جستجوگرش شناخته می شود که به سهولت و سرعت، اکثر سوالات و پرسشگری ها و نیازها و خواسته های جهان امروز را پاسخ می دهد. گوگل برندی آمریکایی است که در تمام دنیا محبوبیت دارد و با کارآیی زیادش توانسته، تاثیرات زیادی بر انسان قرن ۲۱ بگذارد… همین جاست که به نظر می رسد، گوگل تنها یک شرکت نرم افزاری و سخت افزاری و اینترنتی نیست! گوگل یک نماد است! نمادی از دنیای جدید که فرهنگ و اقتصاد ما ساکنین جهان قرن ۲۱ را گوگلیزه کرده و تاثیرات فراوانی در زندگی مان برجای گذاشته و می گذارد. و ما بیشتر در پهنه گوگلیزه شدن فرهنگ و اقتصاد به مثابه یک شیء شده ایم که بیش از آن که تاثیر بگذاریم، تاثیر می پذیریم!

در طول سالهای گذشته، جامعه شناسان و فیلسوفان و اقتصاددانان بزرگی اگر خواسته اند، تغییرات جدید را واکاوی کنند، بر تغییرات عظیم مثل مک دونالیزه شدن دنیا یا جامعه پربیم یا عقلانیت صوری، یا دنیای پست مدرن و… تاکید کرده اند و جرج ریتزر، آنتونی گیدنز، یورگن هابرماس، اولریک بک، لیوتار، بودریار و… از آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و از زاویه دید خودشان به تحلیل این اتفاقات جدید پرداخته اند، اما به نظر می رسد از منظر گوگلیزه شدن و با بررسی ویژگی ها و تغییراتی که گوگل در زندگی ما ایجاد کرده نیز می توان به تحلیل دنیای جدید پرداخت. با این اوصاف، ما می توانیم برای دنیای گوگلیزه شده، ویژگی هایی در نظر بگیریم که اصلا در دنیای سنتی نبوده و در دنیای مدرن نیز به این شکل و ابعاد نبوده است!

با مقدمات فوق الذکر، خوب است بررسی کنیم که این پهنه چه ویژگی هایی دارد:

۱ سرعت

یکی از ویژگی های گوگل، خصوصا جستجوگرش، سرعت است. در کسری از ثانیه، میلیون ها صفحه اطلاعات را تحلیل و آنالیز میکند و در اختیار قرار می دهد. این ویژگی ای میباشد که در دنیای امروزی تمامی زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است. در مسافرت، تفریح، حمل و نقل، کار، شغل، معاملات، انتقال اخبار و اطلاعات، آموختن، آموزش دادن، غذا خوردن و… همه با بالاترین سرعت در حال فعالیت هستیم. اخبار و اطلاعات با سرعت بسیاری زیادی در حال جابجایی است و این ویژگی که در گوگل نیز به غایت، قابل مشاهده است، کل عرصه فرهنگ و اقتصاد ما را دربرگرفته است.

۲ کارآیی

کارآیی در دنیای جدید بیش از گذشته است. استفاده بهینه از منابع انسانی، منابع مالی، استعدادها و منابع محدود برای دستیابی به هدف و بهره وری بیشتر از منابع موجود، بسیار زیاد است. این امری است که در گوگل و تولیدات و محصولاتش هم به خوبی دیده می شود. وقتی نیم نگاهی به منابع انسانی، دفاتر و ویژگی های این مجموعه بیندازیم، می بینیم که این کارآیی به بهترین شکل وجود دارد. خود جستجوگر گوگل، نماد کارآیی است! جستجو با کمترین هزینه با کمترین سرعت بین بهترین ها و دستیابی به هدف در کمترین زمان و با کمترین انرژی! همه اینها معانی کارآیی است که در یک جستجوگر به خوبی نمایان شده است. گرچه در دنیای مدرن نیز کارآیی اهمیت بسزایی داشته و همواره بر آن تاکید می شده اما شیوه بهره وری و استفاده از انسانها به عنوان عوامل صرف کارآیی، مشکلات و تبعات زیادی در پی داشته که امروزه در دنیای جدید، این امر تغییر کرده است و می توانیم بگوییم معنی و مصداق کارآیی در دنیای گوگلیزه شده متفاوت شده است.

۳ تکنولوژی به جای انسان

اگر در دنیای سنتی، تکنولوژی نبود یا در حاشیه بود و اگر در دنیای مدرن، تکنولوژی همراه انسان بود، در دنیای جدید و در بسیاری از عرصه ها، تکنولوژی، جانشین انسان شده است. ما امروزه روبات های گوناگونی را می بینیم که جانشین انسان در انجام امورش شده اند، آشپزی ما توسط دستگاه سرآشپز انجام می شود، کارهای اداری و مالی ما را ماشین آلات انجام می دهند، امور پزشکی و بهداشتی ما توسط دستگاه ها انجام می پذیرد، حتی هم بازی کودکانمان، به جای دیگر کودکان، تکنولوژی شده است و در بسیاری از عرصه های حیات مان تکنولوژی به جای انسان قرار گرفته است. گوگل به جای ما هزاران مقاله و کتاب را جستجو می کند و نتیجه را ارائه می دهد، گوگل خودش مطالب تکراری و بی اهمیت را حذف می کند، اطلاعات را دسته بندی کرده و حتی ترجمه می کند، و مانند یک محقق، آن چه را که باید، ارائه می کند. این دنیای گوگلیزه شده است که در آن، انسان در بسیاری از عرصه ها، جای خود را به تکنولوژی می دهد!

۴ کمیت و انبوهی

اهمیت کمیت به جای کیفیت با افزایش جمعیت و در دوران مدرن آغاز شده است. اما به طور کلی دنیای گوگلیزه دنیایی است که کمیت در آن اهمیت بسزایی دارد. میلیون ها صفحه اینترنتی، میلیون ها ویدئو، میلیاردها عکس و در دنیای فست فود، آشپزی و مواد غذایی، نیز وجود مک دونالد و کی اف سی و والمارت و دیگر فست فودها، اهمیت کمیت در زندگی روزمره ما را نشان می دهند. این که کیفیت در کجای کار زندگی جدید است، جای بحث دارد! شاید برای بعضی افراد و شاید در مواقعی خاص و موارد ویژه… کیفیت هم مهم باشد اما در زندگی گوگلیزه، کمیت است که تعیین کننده است!

همراه با اهمیت کمیت، ما با واقعیت ((انبوهی)) نیز مواجه هستیم. بازار عرضه انبوه، بازار تقاضای انبوه، انبوه اجناس، انبوه رقبا و برندها، انبوه ایده ها و… که زندگی ما را دربر گرفته است. گوگل و محصولاتش، همگی نماد این انبوهی هستند… جستجوگر گوگل که انبوه اطلاعات را جمع آوری و عرضه می کند، یوتیوب که انبوهی از فیلم و ویدئو را در اختیار می گذارد و… همگی ما را در دنیایی از انبوهی فرو برده اند که همراه با فروشگاه های زنجیره ای انبوه که در سراسر دنیا وجود دارند و یا برند اپل که فروش و عرضه انبوه گوشی آیفون را انجام می دهد و برند اول دنیا شده است، نمادهایی از اهمیت کمیت و انبوهی در دنیای گوگلیزه هستند که سبک زندگی ما را نیز تغییر داده اند.

۵ آمریکایی شدن

گوگلیزه شدن در بسیاری از عرصه ها مساوی است با آمریکایی شدن و رواج فرهنگ آمریکایی. ما می دانیم که بیشترین برندهای مطرح دنیا، آمریکایی هستند؛ در تکنولوژی، گوگل، اپل، مایکروسافت، آی بی ام، فیس بوک، توئیتر، و… در مواد غذایی، مک دونالد، کوکاکولا، استارباکس؛ در فروشگاه های زنجیره ای، والمارت، در سیگار، مالبرو، در امور مالی، ویزا و مستر کارت و در عرصه های دیگر، همواره و همه جا و همه زمان، برندهای آمریکایی هستند که کنار ما هستند و به ما می گویند چه چیزی برند است؟ چه چیزی لوکس است؟ چه چیزی به روز است؟ و چه چیزی ما نیاز داریم حتی اگر خودمان ندانیم!

این آمریکایی شدن که برندهای چینی و ژاپنی و آلمانی و فرانسوی و کره ای سعی می کنند آن را جهانی شدن بنامند، یک فرهنگ و اقتصاد جدید است که می توانیم در پهنه گوگلیزه شدن جوامع آن را واکاوی کنیم.

یا کشورها و جوامعی مستقیم و بلاواسطه و بی درنگ آمریکایی شده اند! یا کشورهایی در حال آمریکایی شدن هستند به واسطه آمریکایی مصرف کردن و آمریکایی فکر کردن! یا کشورهایی که از لحاظ مالی این امکان را نداشته اند، خود آمریکا آنها را برای آمریکایی شدن کمک می کند… خود گوگل در شهرهایی عقب مانده از آفریقا، ماهواره ها و کامپیوترهایی را به رایگان ارائه می دهد که آنها نیز به اینترنت دسترسی داشته باشند و در واقع، گوگلیزه شوند!

من در اینجا قصد قضاوت و نگاه انتقادی ندارم و بر این عقیده هم نیستم که مثلا اگر ما مک دونالد را در کشورمان راه ندهیم، آمریکایی نخواهیم شد؛ چرا که در واقع آمریکایی شده ایم و از سخت افزار و نرم افزار و تکنولوژی آمریکایی استفاده می کنیم و البته نظر می رسد دنیا با حضور در پهنه گوگلیزاسیون به سمت هر چه بیشتر، آمریکایی شدن حرکت می کند. فرهنگ و اقتصاد آمریکایی اگر در گذشته سعی اش بر استیلای ظاهری و تسلط نمادین بر جهان بود و دلار خود را به دنیا مسلط کرد، اما امروز این فرهنگ یاد گرفته که با چراغ خاموش و به شکل غیر مستقیم حضور و ظهور داشته باشد. اگر از کشورهای غربی و بعضا عربی بگذریم که آمریکایی شدن در آنها به خوبی قابل مشاهده است، در خود چین که قدم بزنید در شهرها و استانهای مختلف چین، استارباکس به وفور دیده می شود در حالی که مردم چین، چای سبز دوست داشته اند، مک دونالد و پیزاهات و کی اف سی به وفور دیده می شود در حالی که مردم چین، غذاهای آبدار دوست داشته اند! والمارت و کارفور به وفور می بینید و اگر هم گوگل و فیس بوک با ممنوعیت و محدودیت مواجه است، اما همزاد آنها هست! یعنی اگر ابزار آمریکایی و سخت افزار آمریکایی دیده نمی شود، فرهنگ آمریکایی و دسترسی به اطلاعات انبوه و سرعت و … دیده می شود! اگر در ایران زندگی کنیم، لباس، غذا، تفریحات ما شبه آمریکایی است… گوشی های موبایل آمریکایی است، گوگل و فیس بوک و اینستاگرام و توئیتر و… در حد اعلای استفاده هستند و ما به سمتی حرکت می کنیم که همگی آمریکایی فکر می کنیم و این یعنی گوگلیزه شدن فرهنگ و اجتماع!

۶ اطلاعات یعنی قدرت

در دنیای جدید، اطلاعات یعنی قدرت. داشتن اطلاعات از وضعیت بازار، رقبا، سیاست، اقتصاد، مشتریان و… همگی قدرت ایجاد می کند. در این دنیا است که عمده درآمد گوگل از اطلاعاتی است که از مشتریانش دارد. رسانه ها به شرط تازه بودن اخبار و اطلاعات، قدرت پیدا می کنند! اخبار و اطلاعات مشتریان و مخاطبین هر محصول و تولید کننده، قیمت دارد و هر آن که اطلاعات دارد، قدرتمند تر است! گوگلیزه شدن عرصه اقتصاد و فرهنگ ما را به این سمت هدایت کرده که اطلاعات، ایجاد قدرت کند و هر آن کس که اطلاعات ندارد باید زیر موج دارندگان اطلاعات له شود!

۷ انسان زدایی و یکنواخت سازی انسان

اگر یکی از ویژگی های مدرنیته و دنیای مدرن به زعم صاحبنظران آن، اومانیسم و انسان گرایی بود، ویژگی دنیای گوگلیزه، انسان زدایی است. انسان به مثابه کالا و مصرف کننده ارزشمند است. انسانها پشت عدد و رقم و تعداد گم می شوند و دانه ای شمرده می شوند به جای این که هر انسان به قاعده کرامت و ارزش و شرافت ذاتی اش شناخته شود. بوروکراسی های نوظهور، دیجیتال گرایی و عدم تماس شخصی انسان با انسان و انجام امور انسانها با دستگاه و ماشین آلات، همه روح انسانیت را ضعیف کرده است! کشته شدن یک کودک به خاطر ارزش رسانه ای اش، خبری می شود که دنیا را تکان می دهد ولی کشته شدن هزاران نفر در یک جای دیگر به خاطر این که ارزش رسانه ای ندارد، با عدد و رقم محاسبه می شود، مثلا کشته شدن سالیانه ۳۰ هزار نفر در تصادفات رانندگی ایران فقط یا کشته شدن هزاران نفر در منا، همگی با تعداد و عدد و رقم سنجیده می شود و یا کشته شدن ۵۰۰ هزار نفر سوری در آشوب ها و درگیری ها، اهمیتی پیدا نمی کند. در این دنیای جدید، جان انسان و احساسات و عواطف او به شرطی مهم است که منافعی برای سازندگان این دنیای جدید داشته باشد و گرنه انسانی است مصرف کننده که از برندها و محصولات و خدمات اقتصادی و فرهنگی در جای جای دنیا در حال استفاده است.

البته این نگاه سرد به انسان همواره در طول تاریخ هم وجود داشته و در جنگها و کشتارها با آن مواجه بوده ایم اما عصر اطلاعات و ارتباطات، شیوه دیگری می طلبید و توقع آن می رفت که در آن، انسان زدایی کمتر باشد و البته تبدیل انسانها به توده ای که قابل کنترل باشند!در دنیای گوگلیزه، با ایجاد رسانه های جمعی و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، نوعی سبک خاص از زندگی و یکنواخت سازی برای زندگی ترویج می شود و توقع می شود که همگان یکجور فکر کنند، یکجور خرید کنند، یکجور لذت ببرند، یکجور عقیده داشته باشند و زندگی کنند و ما با نفوذی یکنواخت کننده از سوی دنیای جدید مواجه هستیم که لحظه لحظه زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

این شاید نگاهی بدبینانه به عرصه جدید و پهنه جدید باشد، اما به هر حال ما با این حقیقت مواجهیم که یکنواخت سازی زندگی، نوعی انسان زدایی را در پی داشته و دارد و زندگی همه را تحت تاثیر خود قرار داده است و گوگل و خدمات و محصولات آن نیز که با یک محصول، میلیاردها انسان را هدایت و برنامه ریزی می کند، همین اثر را برجای گذاشته است.

۸ اقیانوس کم عمق دانش و آگاهی

اکثر ما در طول شبانه روز، هر سوالی برایمان پیش آید به گوگل مراجعه می کنیم. اگر سوال پزشکی و بهداشتی داشته باشیم و حتی درباره بیماری مان اطلاعات بیشتری بخواهیم، اگر اطلاعات اقتصادی بخواهیم، اگر درباره یک فلسفه بخواهیم بیشتر بدانیم، اگر درباره تاریخ یک موضوع بخواهیم بدانیم، اگر قیمت یک کالا یا خدمات را بخواهیم و… همگی به سمت گوگل می رویم و گوگل و ویکی پدیا و دیگر فضاهای مجازی ما را کمک می کنند. حتی من که خواستم این مقاله را بنویسم قبل از نوشتن، جستجویی در گوگل کردم که آیا مفهوم گوگلیزه شدن در زبان فارسی و انگلیسی ایجاد شده و چقدر درباره آن بحث شده است؟ اما آیا در گذشته این چنین بوده است؟ آیا حتی ۱۵ سال قبل ما چنین امکانی داشته ایم؟

این موضوعی است که می تواند یک نقطه قوت گوگلیزه شدن و یک فرصت عالی برای ما باشد اما بی شک، اطلاعاتی که در فضاهای مجازی دست به دست می گردند، نه الزاما صحیح هستند و نه لزوما کامل و جامع! ما با مراجعه به این فضاها در واقع خودمان را از عمق مسائل دور کرده ایم… ما فلسفه های پیچیده را در ۲ – ۳ جمله و با یک تمثیل گاو، برای خودمان فهم می کنیم! داروهای پزشکی را از گوگل می پرسیم! تاریخچه را از دریچه گوگل و آن چه در صفحات مجازی وجود دارد، بررسی می کنیم! و تبدیل به یک اقیانوس شده ایم که درباره همه چیز و همه کس و همه جا اطلاعات و دانش و آگاهی داریم اما درباره هیچ یک عمیق نشده ایم!

این که ما همگی به واسطه زندگی کردن در پهنه گوگلیزه شدن فرهنگ و اقتصاد، تبدیل به اقیانوس کم عمق دانش و آگاهی شده ایم خوب است یا بد؟ فکر می کنم نتیجه اش ۲۰ – ۳۰ سال دیگر مشخص شود و هنوز ما در مرحله ای نیستیم که بدانیم برای زندگی خودمان و پیشرفت جوامع مان تا چه حد این موضوع کاربردی یا آسیب زاست؟!

 

در ۸ مورد بالا برخی از ویژگی های گوگلیزه شدن را بررسی کردیم. بی گمان هر یک از گزینه ها، جای شرح و بسط بسیار دارد و البته بسیاری موارد دیگر به عنوان مکمل این موارد و ویژگی ها نیز قابل بررسی است و نوشته فوق، تنها مقدمه ای است بر این بررسی. نکته اینجاست که باید توجه کنیم خود ((گوگل)) در این مقال تبدیل به یک آبجکشن شده و حتی ممکن است چند سال دیگر تغییر کند و حتی افول کند، مهم این مفهوم ((گوگلیزه شدن)) با تمام ابعاد و ویژگی های آن است که دنیای ما را دچار تغییر کرده است!

اما این که ((ما)) در قبال این تغییرات عمده جهان جدید چه باید بکنیم و چه می توانیم بکنیم نیز جای بحث و بررسی دارد.

ما به عنوان یک انسان می توانیم:

  • همراه با سرعت جهانی پیش رویم.
  • روی موج ایده ها سوار شویم و خودمان ایده پروری کنیم و اگر موج ساز نیستیم سعی کنیم بهترین موج سوار باشیم.
  • از تکنولوژی فقط استفاده بهینه کنیم و غرق در آن نشویم.
  • بهره وری و کارآیی مان را در شغل و زندگی بالا ببریم.
  • کیفیت را در زندگی فدای کمیت نکنیم.
  • سعی کنیم اطلاعات خودمان را در عرصه هایی که لازم است بالا ببریم تا همواره قدرتمند باقی بمانیم.
  • اگر هم از ابزار غیر بومی استفاده می کنیم، بوم و فرهنگ و هنجارها و ارزش های خودمان و اخلاق متعالی را فراموش نکنیم.
  • اگر هم دچار اقیانوس کم عمق شده ایم، در برخی زمینه ها، تمرکز کنیم و تخصص داشته باشیم.
  • و نهایتا بدانیم که در دنیایی زندگی می کنیم که گوگلیزه شده است. برای موفق شدن در این دنیا این واقعیت را بپذیریم اما خودمان را بیش از حد گوگلیزه نکنیم و انسان بودن و روح و معنویت خودمان را فراموش نکنیم.

این ها درس هایی است که می توانیم از دنیای گوگلیزه شده امروزی بگیریم و بتوانیم بیش از پیش موفق باشیم.

 

نوشته: سید علی ناظم زاده (دانشجوی دکترای مدیریت کسب و کار)