امروز که در جاده قم – تهران در حال طی مسیر بودم. دو سه موضوع موجب جلب نظرم شد که قبلا چندان با نگاه انتقادی به آن نگاه نمی کردم. یکی موز فروش هایی هستند که کنار جاده ها موز را نصف قیمت مثلا کیلویی ۳۵۰ تومان می فروشند. البته وقتی بخواهیم از آنها خرید کنیم، نیم کیلو موز را به جای یک کیلو به ما می دهند. دیگر آن که بسیار ماشین های پژو آردی و جی ال آی، برچسب آرم خود را برداشته اند و خالی گذاشته اند یا اصلا به جای آن جی ال ایکس قرار داده اند. از همه جالبتر ماکت های قلابی پلیس، تکه ای آهن به شکل ماشین پلیس درست کرده اند و روی آن برچسب زده اند تا رانندگان خیال کنند ماشین پلیس است و تخلف نکنند. دیدم چقدر اطراف ما را دروغ گرفته و دروغ در فرهنگ ما چه ریشه ای دوانده است!
به نظر می آید اصلا امروز در هیچ جامعه ای بدون دروغ نتوان ادامه حیات داد و دروغ جزو ذاتیات انسان و جوامع شده است و بر همین مبنا در دیگر جوامع و ملل ، خصوصا غرب و به ویژه آمریکا، دروغ و ظاهر سازی از سوی سیاستمداران و رسانه ها در ظاهر و باطن آشکار است. اما در حیطه فردی و فرهنگ انسانی، دروغ امری قبیح به شمار می رود. رییس جمهور سابق آمریکا نه به خاطر عمل زشتش که به علت دروغ بعد از آن محاکمه و رسوا می شود! و از هرکس که سفری به غرب داشته بپرسید، دروغ و ریا و تظاهر را در رفتار فردی آنان به کل منکر می شود. و شاید مفاهیمی مانند تعارف و دروغ مصلحتی جایی در فرهنگ آنان نداشته باشد.
ما هم در ایران به دروغ و ریا و نفاق و… در سطح سیاسی و رسانه ها که آن هم البته مسئله مطلوب و مثبتی نیست، کاری نداریم. بحث من روی فرهنگ دروغ است. فرهنگ حمایت از دروغ. کارکرد های آشکار و پنهان دروغ و هاله های کوچک و بزرگ دروغ که اطراف زندگی تک تک مارا گرفته است. با وجود فرهنگ پاک آریایی و زرتشتی و اسلامی، اما ما دروغ را دوست داریم. ((گفتار و کردار و پندار نیک)) کجا و دروغ کجا؟! این همه مذمت و بدگویی و آیات و احادیث اسلامی درباره دروغ کجا و وضع امروز ما کجا؟! پس این مسئله از کجا ناشی می شود؟ این همه دروغ، دروغ مصلحتی، تعارف، نفاق، ریا و… از کجا در فرهنگ ما رسوخ یافته است؟! جالب است که یک جهانگرد خارجی اخیرا درباره ایرانیان گفته بود در ایران هر تعارفی را سریع باور نکنید. اگر یک چیز را سه بار به شما پیشنهاد کردند، بدانید تعارف نیست و می توانید آن چیز یا موضوع را بپذیرید!
به نظر من دروغ و فرهنگ دروغ و جامعه شناسی دروغ در ایران امروز و حتی آسیب شناسی تاریخی آن در ایران قدیم، مسئله مهمی است که در این مطلب نمی گنجد. اما در کل من نیز به تبع برخی جامعه شناسان این مسئله یعنی فرهنگ دروغ پروری و دروغ پذیری را ناشی از رواج و ایجاد دو فرهنگ دیگر ایرانی می دانم. فرهنگ استبدادی و توهم توطئه.
استبداد و فرهنگ استبدادی، بسیار ، ایرانیان را محافظه کار و دروغ گو بار آورده است. کوزه های طلای زیر خاک که هنوز هم یافت می شود، برای رهایی از مالیات حکام مستبد یکی از این نمونه هاست. یک ایرانی بسیار بعید است که درآمد و اموال خود را به طور صحیح بگوید و یکی از مشکلات مهم در پژوهشگری اجتماعی که از سوی استادان به عنوان یک اصل مطرح می شود، اطلاعات غلط از سوی مصاحبه شوندگان است. در طول تاریخ ، استبداد و حکام ظالم و مستبد و غیر ایرانی، ایرانیان را با خلق و خوی چاپلوسی و دروغ و ریا و تظاهر اخت کرده است و این مسئله در کنار توهم توطئه که آدمی را به عکس العمل وادار می سازد، به نظر از مهم ترین علل فرهنگ دروغ در ایران ماست.
سلام. وقت بخیر. پست دانستن دیگران (به بهانه شهری و روستایی، دارا و ندار، استاد و شاگرد) که در حدیث پیامبر نهی شده اما رهایی از آن دشوار به نظر میرسد یکی از ریشههای کمبود حرمت نفس است و همین به نظر میرسد با مشکلات فرهنگی بیارنباط نباشد.