سال ۱۳۹۵ با تمام بیم ها و امیدهایش و تمامی خوبی و بدی هایش پایان یافته است. سالی که در آمارها، از لحاظ رشد اقتصادی، شرایط خوبی وجود داشته، لیکن کسب و کارها و صنایع، شرایط خوبی تجربه نکردند. رکود، بیکاری، عدم گردش مالی مناسب، برگشت خوردن میلیون ها فقره چک و عدم ارتباط جدی میان اقتصاد ایران و کشورهای پیشرفته و در نهایت عدم رضایت اقتصادی اکثریت مردم، از شاخصه های اقتصادی سال ۱۳۹۵ است.

من در این مقال در پی واکاوی و چیستی و چرایی این وقایع نیستم؛ بلکه نگاه من اینجاست که در همین سال ۱۳۹۵، بسیاری کسب و کارها و استارت آپ های جدید راه اندازی شده اند، بسیاری از کسب و کارها و اصناف توانسته اند موفق باشند و بسیاری از مراکز تولیدی و خدماتی به گردش مالی و سود اقتصادی خوبی دست یافته اند و بی گمان در تمامی عرصه ها، افراد و شرکت هایی توانسته اند به رتبه اول دست پیدا کنند. موضوع اینجاست که هر یک از ما نیز در سال ۱۳۹۶ در هر حوزه ای که هستیم، می توانیم اول شویم، و  البته سوال اینجاست که  اول شدن در شرایط جدید و در سال نو چگونه محقق می شود؟

از کودکی در بازی های بچه گانه مان تا بزرگسالی در کسب و کار اقتصادی و اعتبار اجتماعی، همواره دوست داشته ایم و داریم که اول باشیم و اول بمانیم. بی گمان در هر عرصه ای چه در میان ۲-۳ نفر، چه در کلاس و دانشگاه و میان ۲۰-۳۰ نفر و چه در میان هزاران و میلیون ها نفر، اول شدن، کاری به غایت سخت و دشوار است؛ فقط به یک دلیل ساده: دیگران نیز می خواهند اول باشند! پس همه در مسیر دستیابی به رتبه اول که هم برای ما غرور و افتخار می آفریند و هم موجبات شادی مان را فراهم می آورد و هم این که از لحاظ روحی و روانی ما را ارضا می نماید، با مشکلات و سختی هایی روبرو هستیم که لازم است با هدفگذاری و برنامه ریزی و تلاش و کوشش از پس آنها برآییم. در متن پیش رو به صورت اجمالی برخی راهکارها برای اول شدن خصوصا در مسیر کسب و کار را با هم مرور می کنیم:

۱ هدف گذاری

گرچه در مقدمه به این موضوع اشاره نمودم که اول شدن، آرزو و چشم انداز همه است. اما هدف گذاری برای اول شدن نیز مهم است. برخی از ما پس از چند شکست و کسب رتبه دوم و سوم و یا آخر، دلسرد و مایوس می شویم و از هدف گذاری برای اول شدن، دست می شوییم. اما در دنیای واقع، آن کسی پیروز است که با هدف گذاری بلند مدت، با چشم انداز صحیح، با مسابقه دادن در میدان صحیح و صبر و حوصله به سمت هدف گام بردارد. انگیزه در این میان بسیار حائز اهمیت است، وقتی شما اشتها و انگیزه اول شدن داشته باشید، هدف گذاری و برنامه ریزی تان هم صحیح باشد، بی شک اول خواهید شد.

اما درباره ویژگی های هدف، موضوعات مهمی وجود دارد از جمله این که هدف باید SMART باشد یعنی از قبل تعیین شده باشد، قابل اندازه گیری باشد، دست یافتنی باشد، واقع بینانه باشد، زمان بندی در آن رعایت شده باشد و بسیاری هم تاکید کرده اند که هدف  ها باید مکتوب شده و نوشته شده باشد.

بی گمان هدف گذاری برای اول شدن، یکی از مهم ترین عناصر در دستیابی به موفقیت و پیروزی است و به قول یک بزرگ،  یک فرد همواره رشد می کند تا زمانی که اهدافش رشد کنند.

۲ خود ارزیابی

یک فرد، آن هنگام می تواند اول شود که همواره SWOT شخصی خود را بررسی نماید. بداند و بررسی کند که نقاط قوتش چیست و نسبت به دیگران چه نقاط تمایزی دارد؟ نقاط ضعف شخصی و ذاتی و عرضی خود را بشناسد. فرصتهای دور و اطراف خود را بررسی کند و مسائلی که در پیرامون، او را تهدید می کنند نیز شناسایی نماید. در این صورت است که می تواند با تکیه بر نقاط قوت و بهره گیری از فرصتها و تبدیل تهدیدها به فرصتها و نیز توجه ویژه به نقاط ضعفش در میدانی مبارزه کند که پیروزی در آن دست یافتنی است.

وقتی کسی مشکل مذاکره و گفتگو دارد، بی گمان رتبه اول شدن در میان فروشنده ها برای او سخت است! وقتی کسی در ریاضیات، توانایی ندارد برای او مهندس اول شدن مشکل است و…. و در عین حال که همه موارد با وجود نقاط ضعف، شدنی است اما فردی پیروز است و با سهولت بیشتر در یک بستر خاص می تواند، نفر اول شود که نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی شناخته باشد و بر اساس آنها برنامه ریزی و هدفگذاری نماید. فردی می تواند اول شود که بتواند نقاط مهم و اثرگذار خود را بهتر بشناسد و روی آنها سرمایه گذاری نماید و توسعه دهد.

این سوال مهمی است که هر ساله می توانیم از خودمان بپرسیم و بر اساس آن حرکت کنیم تا موفقیت بیشتری کسب کنیم: ((من به چه چیزی می توانم افتخار کنم؟)) اگر هر سال این سوال را به خودمان پاسخ دهیم یا در راستای پاسخ دادن به آن حرکت کنیم، اول شدن، امری شدنی است.

۳ ارتباطات قوی

همواره کسانی که رتبه اول می شوند، همراهانی داشته اند که آنها را در این مسیر یاری کرده اند. منظور من از همراهان، فقط افراد نیستند بلکه موارد بسیاری را در برمیگیرد؛ مثلا خانواده، دوستان، همکاران، استادان، شرکا، راهنماها و یا آگاهی و دانش مان که همه اینها در اول شدن ما مهم است. ما باید تصمیم بگیریم و برنامه ریزی کنیم اگر شرکای کلیدی داریم، اگر دوستی می خواهیم انتخاب کنیم، اگر کتابی می خواهیم بخوانیم، اگر دوره آموزشی می خواهیم شرکت کنیم و اگر ارتباط کاری می خواهیم برقرار نماییم، همه اینها حساب شده و با برنامه ریزی و در راستای اهداف مان برای اول شدن باشد.  امروز، دنیا دنیای ارتباطات است اگر بتوانیم از فرصتها برای ارتباط با دیگران بهره گیری نماییم، اگر از فضای مجازی و صفحاتی که شبکه های اجتماعی داریم، استفاده بهینه ببریم و اگر بتوانیم خودمان را خوب معرفی کنیم و دیگران را نیز بهتر بشناسیم و با آنها ارتباط بگیریم، بی گمان  در مسیر اول شدن در مسابقه های متعدد زندگی، راحت تر از دیگران به رتبه اول می توانیم فکر کنیم.

۴ کسب مهارت

اگر به تجربه خودمان مراجعه کنیم یا به اطرافیان نگاه کنیم، می بینیم که بسیاری از موفقیت ها و اول شدن ها به واسطه کسب مهارت ایجاد شده است. در هر حوزه ای اگر، ما بتوانیم، مهارت بیشتری کسب کنیم، شانس موفقیت مان بیشتر است. اگر بخواهیم در کسب و کار مثال بسازیم، فردی می تواند در یک صنف یا صنعت به رتبه اول دست پیدا کند که نسبت به همان صنف و صنعت دانش و اطلاعات و مهارت بیشتری داشته باشد، مهارت های مذاکره را بداند، تکنولوژی روز دنیا و زبان های خارجه بداند، مهارت های نوشتاری را بهتر بداند، برون سپاری و تفویض اختیار را بداند و انعطاف پذیر و نوآور باشد.

۵  – عدم ترس از شکست

همه می دانیم که نفرات اول هم در بسیاری از موارد و حتی در مواردی که الان اول هستند، شکست را تجربه کرده اند و پس از تجربیات مختلف و از سرگذراندن شکست ها بوده است که موفق شده اند. اشتباه و شکست امری طبیعی است و نباید از آن واهمه داشت! همه ما اشتباه می کنیم و همه ما شکست هایی خورده ایم و می خوریم؛ مهم آن است که در شکست ها باقی نمانیم، نکته آنجاست که اشتباهات را آنالیز و تحلیل کنیم، شکست ها را پلی برای پیروزی کنیم و تجربه ای برای عدم شکست دوباره، یاد بگیریم که چه کارهایی باید انجام بدهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم تا همین شکست ها مقدمه و راهکاری برای پیروزی و اول شدن ما باشد.

۶ کار و تلاش

شاید مهم ترین پایه پیروزی و اثرگذارترین عنصر برای رتبه اول شدن، کار و تلاش است. وقتی اهداف مان مشخص است، وقتی برنامه ریزی ها دقیق و حساب شده باشد، وقتی خودمان را خوب ارزیابی کنیم و بدانیم که در چه میدانی قرار است بجنگیم، وقتی مهارت و عناصر دیگر همگی فراهم بود، آن هنگام، تلاش و کوشش و کار است که نقطه پایانی برای پیروزی است. حال که می دانیم چه کار باید بکنیم، حال که می دانیم چه جاده ای را باید انتخاب کنیم، حال که می دانیم کدام کوه را باید از پیش رو برداریم، فقط با کار و تلاش است که می توانیم موفق شویم. در این صورت است که کار کردن هم خودش لذت می شود، کار کردن هم فرحبخش است و خودش می شود لذتی در مسیر موفقیت، در این عرصه است که شانس هم خود به خود سراغ ما می آید، انرژی های مثبت، اطرافمان را فرا می گیرد، همراهان خوب و دوستان و شرکای خوب، در کنارمان جای می گیرند و یک روز می بینیم بدون آن که حتی بدانیم اول شده ایم..

 

سال نو و بهار جدید، تنها بهانه ای است برای آن که با دیدگاهی نو و انرژی نو گام برداریم و فرصتی ایجاد کنیم که برنامه ریزی و هدفگذاری برای اول شدن را محقق سازیم. ما باید از همین امروز آغاز کنیم و در پی  فردا و فرداها و دنبال شانس و اتفاق نباشیم و با تلاش و کوشش و برنامه ریزی صحیح، همواره هدف های اول را در زندگی مان نشانه گیری کنیم.

(این نوشته با بهره گیری از سخنرانی آقای ایگورمان در مجمع جهانی سیرنژی تهران به رشته تحریر درآمده است).

 

نوشته: سید علی ناظم زاده (پژوهشگر، مشاور و مدرس توسعه کسب و کار)