خیلی وقتها به این دین داری ما ایرانی ها فکر می کنم! شعائرگرایی و مناسک گرایی محض! که البته در ماه محرم و رمضان شکل و بوی دیگری می گیرد و این ظواهر و قشری گری نمود بیشتری می یابد…. وضعیت، شبیه آن تئوری می شود که ((گارفینگل)) می گوید: کنش بر قاعده مقدم می شود، شاید قانون این است که قاعده دینی باشد بعد کنش مناسک گرایان آن را عمومیت بخشد، اما در وضع امروز ما کنش عامه، تبدیل به قاعده هایی سخت و هنجارهایی شبه سنتی شده که امیدی به تغییر هم نیست! وضع طوری شده که مراجع دینی هم از نوع عزاداری عاشورا به تنگ آمده اند! طوری شده که حکومت برای عزاداری قوانینی وضع کرده است! امری که در دوران بعد از حکومت تشیع تنها در مواقع محدود سکولار و استبدادی امکان ظهور داشته است!

می شنویم که :اگر اول وقت نماز بخونم خوندم وگرنه بعدش بعیده! فقط توی ماه رمضان نماز می خونم! فلان جا آش نذری یا قیمه نذری میدن برای منم بگیر! می بینیم :با وضع ظاهری عجیب، در دسته های عزاداری شرکت می کنند! شام غریبان را برپا می دارند! در ماشین ها و قیافه های مدل بالا نوار عزاداری مدرن می گذارند! می خوانیم: فرق عید غدیر و عید مبعث را نمی دانند! تعداد ائمه و اصول دین را نمی دانند!  می بینیم: باران تبلیغات ناجور صداو سیما درباره امور مذهبی! تکرار و تکرار و تکرار! می دانیم: ۱۰ میلیون به حسابش می ریزند ۱۰ شب برای امام حسین مداحی کند! می بینیم یک مداح را در کنار منقل و….! می شنویم: مدح های جدید ائمه، چشم و ابرو و بر و رو! می بینیم: گریه می کند برای امام حسین نه برای آن امام حسینی که امام حسین بود بلکه برای آنی  که برای تشنگی و ضعف و ذلت و حقارت! گریه می کند. می خوانیم: آقای جهانگرد خارجی می گوید ایرانی ها بازیگرترین مردم جهانند چرا که می بینم آدمی را چه های های در مراسم عزاداری گریه می کند و در همان حال رو به من می کند می گوید: اگر فرش دستباف خوب خواستی در خدمتیم ها و… و ادامه گریه! می شناسیم مشروب می خورد، رابطه های آنچنانی دارد و نماز هم می خواند! می خوانیم: به خاطر اسلام آدم کشتم! روسپیان را می کشتم قربه الی الله! می خوانیم از بی اخلاقی ها، از فسادها، از آدم کشتن ها، از پدر کشتن ها، از مادر کشتن ها و زن و فرزند کشتن ها! خفه کردن ها! شیعه بودن ها! کم شدن اینها در محرم و رمضان! تنها گیج می شویم. و البته باور می کنیم شعائر گرایی و مناسک گرایی را!

بله! می بینیم و می خوانیم و می شناسیم و می نویسیم….ولی چه حاصل….شیعه واقعی، امام واقعی، اخلاق و عرفان شیعی و…. را مگر نباید در تاریخ و جامعه شیعی دید! پس کجاست؟!

یکبار نوشتم این نوع دینداری را در عین حال بهتر از بی دینی مطلق می دانم و البته با انتقادها و هجمه هایی مواجه شدم….اما هنوز بر حرفم هستم! بی ادعا معتقدم گرچه این دینداری ارزش چندانی ندارد و همین دینداری است که به راحتی هر حرف و ایده و خرافه ای را هضم می کند و میپذیرد، اما از این که فرد هیچ مناسک و اصولی را نپذیرد، اپیکوریست و لذت گرای صرف باشد، اخلاق سکولار را ادعا کند و هیچ عمل نکند، از این وضعیت خیلی بهتر است، بالاخره در همین شعائر و ظواهر هم اگر به مسخ فرد نینجامد، اگر او را به اقدام های غیر عقلی و غیر اخلاقی سوق ندهد، گاهی تغییر و تلنگری امکان ایجاد دارد، همین که مفهوم خدا و شیطان و گناه و ثواب و بهشت و جهنم در ذهن فرد وجود دارد، خودش جای امید است! به نظرم از هیچ طرف نباید غافل بود، هم نقد این شعائر گرایی را کنیم، همه نقد آنان که قصد دارند دین را با وجود کارکردهای معنوی و اجتماعی فراوانش و بدون ارائه جایگزینی از زندگی ما دور کنند!