چند روز قبل با دوستان برای یک ملاقات و برگزاری یک جلسه در یک کارخانه تولید لوازم خانگی به شهرک صنعتی شکوهیه قم رفته بودیم.
روبروی کارخانه که ماشین را پارک کردیم، صدای چند سگ به گوش می آمد و دوباره با این واقعیت مواجه شدم که بسیاری از صنایع و تولیدی ها تعطیل هستند و تولید کننده ها کارگاه و کارخانه را به چند سگ سپرده اند و رفته اند! و البته یاد حرف رییس شرکت شهرکهای صنعتی قم افتادم که در جلسه ای همین چند روز پیش می گفت: برق شکوهیه قم یک سوم مورد نیاز تولیدی ها هم نیست اما از آنجا که اکثر کارخانجات تعطیل هستند یا با حداقل ظرفیت کار می کنند، فعلا مشکل برق نداریم.
القصه، در این کارخانه که حجم تولید خوبی داشت و محصولات خوبی هم تولید می کرد برایمان سوال ایجاد شد که چرا نه برند مشخصی دارند و نه هویتی و تمام کارتن و بسته بندی به زبان خارجی است؟ آقای مدیر کارخانه که فردی ساده در عین حال زرنگ به نظر می رسید گفت: اگر مردم بفهمند این کالا ایرانی است، یک دانه اش فروش نمی رود!!
و این واقعیتی تاسف بر انگیز است که یک کالای خوب در داخل تولید می شود، سرمایه گذاری می شود، کیفیت خوب حفظ می شود و حتی با قیمت تقریبا خوب هم توزیع می شود اما باید سر مردم کلاه گذاشت و حتی شده با نام برند چینی یک کالای ایرانی را فروخت!
این حقارت و خود کم بینی و فرهنگ مصرفی خارجی و غیر ایرانی را چه راه درمانی است؟
و این فرهنگ در کنار آن فرهنگ و عقیده که هنر نزد ایرانیان است و بس! را چگونه می توان با هم جمع کرد خود سوالی دیگر است!