یکی از عرصه های جدید کارآفرینی که به موازات امور خیریه و انسان دوستانه ایجاد شده، مفهوم ((کارآفرینی اجتماعی)) است. این موضوع که طی چند سال گذشته مطرح گشته است، از سرمایه و توان کارآفرین برای ایجاد تغییر و حل مشکلات اجتماعی استفاده می کند.از دیدگاه کارآفرینی اجتماعی، نظریات سرمایه داری متهم به نادیده انگاشتن طبیعت انسانی می شوند و با توجه صرف به سود مادی، از دیگرخواهی و پرداختن به دیگر ابعاد انسانی دور شده اند. اما کسب و کار مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی با تاکید بر انسان نگری، دیگرخواهی و رفع معضلات اجتماعی، شیوه کسب و کار مشارکتی و انسان دوستانه را پیگیری می نماید.
بر این اساس تمایزها و تفاوت های کارآفرینی اجتماعی با کارآفرینی سرمایه داری در چند بعد است:
- در کارآفرینی اجتماعی، توجه فقط بر سود مادی نیست.
- کسب و کار اجتماعی در پی رفع یک معضل اجتماعی است و معیار موفقیت آن در این مسئله سنجیده می شود.
- در کسب و کار اجتماعی، سود مادی به کارآفرین داده نمی شود و تقسیم سود سهام وجود ندارد.
- کارآفرین اجتماعی به جای خشنودی از سود مادی، با حل مشکلات مردم و رفع معضلات است که خوشحال می شود و لذت می برد.
اما در بررسی کارآفرینی اجتماعی باید به این نکته نیز توجه کرد که با عملکرد موسسات خیریه و سازمان های غیر دولتی نیز متفاوت است:
- در عرصه کارآفرینی اجتماعی، کمک های کارآفرین و سرمایه گذاری او، امر خیر و کمک های اهدایی نیست، بلکه این کسب و کار باید خودگردان باشد.
- منابع مالی کارآفرینی اجتماعی در چرخه است و به قول محمد یونس، ۱ دلار در یک امر خیریه، فقط یک عمر دارد و تمام می شود اما ۱ دلار در کارآفرینی اجتماعی بارها و بارها سرمایه گذاری می شود.
- منابع مالی در امور خیریه، به صورت کمک در اختیار مددجویان قرار می گیرد اما در کسب و کار اجتماعی به صورت فروش محصولات و خدمات است.
- در یک موسسه خیریه، همواره درآمد کمتر از هزینه است اما یک کسب و کار اجتماعی لازم است درآمد زیادی داشته باشد و حتی سود ده باشد تا سود آن در گردش برای سرمایه گذاری های دیگر مصروف گردد.
اما برای درک بیشتر از مفهوم کارآفرینی اجتماعی خوب است به نمونه هایی عملیاتی از این نوع کارآفرینی بپردازیم:
مثال کلاسیک از کارآفرینی اجتماعی محمد یونس مؤسس گرامین بانک و پدر اعتبارات خرد است. این اقتصاد دان ۷۵ ساله بنگلادشی که برنده جایزه نوبل نیز شده، تشخیص داد که مردم فقیر بنگلادش حتی دسترسی بسیار محدودی هم به اعتبار بانکی ندارند و برای حل مشکلات خود، واجد شرایط برای دریافت وام از سیستم بانکی رسمی هم نمی شوند. آن ها فقط می توانستند از افراد محلی که بهره زیادی دریافت می کردند وام بگیرند. در چنین شرایطی قشر فقیر بنگلادشی، گدایی و تکدی گری در خیابان ها را بر هر کاری ترجیح می دادند که این موضوع، دو نتیجه در برداشت: هم از توان و انرژی و قابلیت هزاران نفر برای کار و اشتغال و تولید استفاده نمی شد و هم فقر و بدبختی و گدایی، موجب ایجاد انحرافات و مسائل و مشکلات اجتماعی دیگر می شد. در وهله اول، یک کارآفرین اجتماعی باید این مشکل را درک کند، این معضل، او را و ذهن او را آزار دهد و برای رفع آن دست به عمل شود. بی گمان یک سرمایه دار استاندارد، نمی تواند و نباید در چنین عرصه ای وارد شود و بخواهد در این فضا سودی برای خود حاصل نماید، اما محمد یونس به عنوان یک کارآفرین اجتماعی واقعی، سیستمی بر پایه مفهوم کارآفرینی اجتماعی و حل این معضل اجتماعی ایجاد کرد.محمد یونس در ابتدای امر، ۲۷ دلار وام به ۴۲ زن روستایی از دهکده جوبر(بنگلادش) پرداخت کرد و مشاهده نمود که آنها در بازپرداخت وام، مسئولیت پذیر هستند. تمام وام ها را بازپرداخت کردند و حتی با استفاده از همین سرمایه اندک، کاری درآمدزا برای خود دست و پا کرده اند. برای مثال با یک چرخ خیاطی، خیاطی کردند و لباس دوختند و بدین ترتیب هم درآمد کافی برای بازپرداخت وام کسب کردند و هم بودجه ای برای تهیه غذا و فراهم کردن امکانات تحصیل برای فرزندانشان کسب کردند و خودشان را از فقر نجات دادند. این نقطه آغاز گرامین بانک بود که از طریق دریافت سود وام هایی که پرداحت می کرد توانست پایدار شود و به ثبات برسد و سپس آن را در چرخه سرمایه گذاری و کمک به سایر زنان قرار دهد. یونس در مسیر کار خود خلاقیت، جسارت و بردباری نشان داد و طی بیش از دو دهه، یک شبکه جهانی از سایر سازمان هایی که مدل او را الگوبرداری و یا اجرا کرده بودند ایجاد کرد.
نمونه دیگر کارآفرینی اجتماعی، ((ویکتوریا هال)) دانشمند داروساز است که از فشارهای موجود در این صنعت به ستوه آمده بود. کمپانی های بزرگ داروسازی امتیاز تولید داروهایی را دارند که توانایی درمان تعداد زیادی از بیماری های عفونی خاص را دارا هستند، ولی داروها به دلایل سود مادی و عدم توجیه اقتصادی توسعه نمی یابند. مردم بسیاری در سراسر جهان به داروهای خاصی نیاز دارند، اما این شرکت های داروساز در راستای تولید سود بیشتر برای سهامداران خود، روی تولید و پخش داروهایی تمرکز می کنند که بیشتر، بیماری های رایج در کشورهای پیشرفته را در برمی گرفت. هال تصمیم گرفت این تعادل پایدار، که او آن را موضوعی غیرقابل تحمل و ناعادلانه می دانست به چالش بکشد. او مؤسسه ای به نام “یک دنیا برای سلامتی” “One World Health” تأسیس کرد، و تبدیل به اولین شرکت غیرانتفاعی داروسازی شد که مأموریت آن تضمین ارسال دارو برای درمان بیماری های واگیردار در کشورهای در حال توسعه است؛ فارغ از این که آن ها امکان پرداخت هزینه دارو را داشته باشند یا نداشته باشند.گرچه در بسیاری موارد، با فروش داروها سود و درآمد لازم برای ادامه فعالیت این مجموعه به دست می آید. با این اوصاف، هال یک تعادل پایدار اما ناخوشایند را در صنعت داروسازی شناسایی کرده و فرصت برای مداخله در این صنعت را درک کرده است. الهام، خلاقیت و شجاعت را به کار برده است و یک حرکت جدید برای ایجاد زمینه هایی برای از بین بردن یک کمبود در گروهی را فراهم نموده است
نمونه سوم در این زمینه، فعالیت های ((کیلاش سایتارتی)) کارآفرین هندی است. او با شناخت از محدودیت های موجود در کار، برای نجات کودکانی که در بازار بافت فرش در هند به بردگی کشیده شده بودند، فعالیت خود را در این صنعت بنا نهاد. با ایجاد برند Rugmark و معرفی آن در سطح عمومی توانست مشتریان را در مورد تعادل ناخوشایند موجود و استثمار کودکان، آگاهی دهد و فرش هایی که دارای برند Rugmark بودند خریداران را مطمئن می کرد که فرش ها بدون استفاده از کودکان بافته شده است. با این اقدام و آشنایی خریداران با این مشکل، صنعت فرش بافی در هند متحول شد و از بردگی و استثمار کودکان هندی نیز جلوگیری شد. این شیوه از کار نیز می تواند به عنوان یک کارآفرینی اجتماعی با شکلی متفاوت ظهور و بروز یابد.
نمونه دیگر از کارآفرینی اجتماعی را ((بلیک میکاسکی)) موسس شرکت خرده فروشی کفش و لباس Toms رقم زده است. او در حین سفر به آرژانتین در سال ۲۰۰۶ از نزدیک با زندگی سخت کودکانی مواجه شد که کفش نداشتند، پس برای کمک به این کودکان شرکت تامز را تاسیس کرد و مبنای فعالیتش را به این شکل قرار داد که مصرف کنندگان، به ازای خرید هر کفش، مبلغ بیشتری را بپردازند تا با سود حاصل از این اضافه پرداخت، یک کفش به کودکان نیازمند اهدا گردد. این نیز، شیوه ای دیگر از کارآفرینی اجتماعی است که هم حس خوب برای کارآفرین هم برای خریدار کفش ایجاد می کند و هم با سودی که فراهم می آورد به شکلی فقر و معضل اجتماعی را رفع می کند.
نکته اینجاست که امروزه تعریف ها و معیارهای متفاوتی برای کارآفرینی اجتماعی به کار می رود و نظریات متفاوتی در کشورهای غربی در این رابطه منتشر شده است اما به طور کلی لازم است چند ویژگی خاص این مفهوم را همواره مد نظر قرار دهیم:
درک یک مشکل اجتماعی از سوی یک کارآفرین اجتماعی
تلاش برای رفع آن مشکل
ایجاد کارآفرینی و فراهم آوردن یک تعادل جدید و پایدار
ایجاد سود و درآمد
به چرخه درآمدن آن سود برای توسعه همان کار
صبر و حوصله و تلاش خستگی ناپذیر
رواج و توسعه این دیدگاه
و از همه مهم تر وجود صداقت و یکرنگی در زمینه کارآفرین است که به رواج و توسعه این دیدگاه کمک خواهد کرد.. با این نگاه، ممکن است بسیاری از کارها، خیریه تلقی شود و کارآفرینی اجتماعی نباشد و بسیاری از موارد نیز نوعی کارآفرینی و یا سازمان مردم نهاد تلقی شود که هیچ سودی در برندارد!
با این اوصاف و بررسی نمونه های فوق الذکر، مشخص است که کارآفرینی اجتماعی، ترم و مفهومی جدید در عرصه اقتصاد و اجتماع است که با ذات دگرخواهانه و مصلحانه بشر گره خورده و البته در دنیای سرمایه داری و خودخواهی، کمتر می تواند بروز و ظهور داشته باشد؛ اما تجربه تاریخ بشر و حتی تجربه قرن ۲۱ نیز نشان داده است که همواره افراد کارآفرین و مصلح وجود داشته اند که به این موضوع، نگاهی خاص داشته اند و لذت و خشنودی و کمال و سعادت را نه در دریافت درآمد و سود زیاد که در انجام اعمال مصلحانه و رفع معضلات اجتماعی دانسته اند. در این میان، وظیفه دولت ها و سیاستگذاران و اندیشمندان است که با رواج این مفهوم و توسعه آن، بیش از پیش سرمایه داران و سرمایه گذاران را به سمت کارآفرینی اجتماعی سوق دهند و جوامع انسانی را برای رفع معضلات اجتماعی و عقب افتادگی ها و مشکلات یاری رسانند.
بی گمان کارآفرینی اجتماعی، معادل توسعه انسانی است هم انسانی که به کارآفرینی می پردازد و مدیریت یک کسب و کار اجتماعی را برعهده می گیرد، هم انسانی که در گیر و دار زندگی با مشکلاتی مواجه بوده و با کار کردن در یک کسب و کار اجتماعی، هم رشد می یابد و هم درآمد پیدا می کند و هم انسانی که می داند با خرید محصولات و خدماتی خاص به رونق و رواج کسب و کار اجتماعی یاری می رساند، هر سه این موارد توسعه و کمال و پیشرفت انسانیت و اخلاق را تجربه می کنند و به جای خودخواهی و حرص و طمع برای سود و مال بیشتر ، تجربه مثبت و شیرین دیگرخواهی را حس خواهند کرد. این توسعه انسانی، وقتی همراه با کاهش انحرافات و مسائل و مشکلات اجتماعی می شود، بی شک توسعه اجتماعی را هم در بر می گیرد و با رواج و توسعه کارآفرینی اجتماعی، ما در وهله اول با توسعه انسانی و سپس با توسعه اجتماعی مواجه خواهیم بود.
نوشته: سید علی ناظم زاده
(با بهره گیری از : سخنرانی هامون طهماسبی در همایش کارآفرینی اجتماعی، خرداد ماه ۱۳۹۴، دانشگاه تهران – مقاله مفهوم کارآفرینی اجتماعی، روجر. ال. مارتین ، مرکز بررسی خلاقیت های اجتماعی دانشگاه استنفورد ، ترجمه فاطمه فرهنگ خواه ، سایت انجمن زنان مدیرکارآفرین – سایت راهکار مدیریت – سایت ویکی پدیا – مقاله کارآفرینی با دغدغه اجتماعی و نه برای سود بیشتر، هامون طهماسبی، روزنامه دنیای اقتصاد،شماره ۳۴۸۹، خرداد ۹۴).