اشاره: ۱۴ خرداد ماه ۱۳۸۹ روز ویژه ای برای قم. بیش از ۵۰۰ نفر از مدیران قم، از مدیران کل ادارات گرفته، تا نماینده شهر، رییس و اعضای شورای شهر، معاون استاندار، روابط عمومی، روسای صنایع و کارخانجات، فرزندان مراجع تقلید و علاقمندان به کسب علم و دانش در سالن دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گرد هم آمده بودند تا بشنوند و ببینند و یاد بگیرند.
سمینار بین المللی مهندسی فروش و مدیریت خلاق به همت مدیران جوان شرکت اندیشه پژوهان بصیر با این اوصاف و با سخنرانی جالب توجه رابین سیگر، سخنران بین المللی بریتانیایی و متخصص بین المللی در زمینه کسب موفقیت، ریچارد دنی، از الهام بخش ترین سخنرانان در حوزه کسب و کار، دکتر حسین خنیفر، استاد مدیریت دانشگاه تهران و نیز با میزگرد جالب توجه استاد بلندنظر، کارآفرین نمونه کشوری، مهندس عبدالحسین ثابت از موفق ترین مدیران دولتی و مدیر عامل شرکت توسعه صنایع بهشهر و نیز مهندس علی خویه استاد تبلیغات و بازاریابی از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر پیگیری شد.
این سمینار بی گمان یکی از تجربه های ماندگار علمی و آموزشی در استان قم بود که بازخوردهای متعددی در عرصه های علمی و دولتی این استان به همراه داشت.
در ادامه به صورت اجمالی و خلاصه به برخی مطالب ارائه شده در این سمینار می پردازیم.
سخنرانی رابین سیگر
رابین سیگر در ابتدای سخن به هفت گام برای رسیدن به موفقیت های بزرگ در کسب و کار اشاره کرد:
۱- هدف های خود را به طور واضح و شفاف تعریف کنید: یک اتومبیل فراری قرمز رنگ را تصور کنید. تصویری کاملا واضح در ذهنتان ایجاد می شود. ولی ثروتمند شدن، موفق شدن و موارد مشابه هدف هایی واضح نیستند زیرا تصویر مشخصی در ذهن ایجاد نمی کنند. اولین گام موفقیت، داشتن هدف هایی شفاف و قابل تصور است.
۲- برای رسیدن به هدف استراتژی انعطاف پذیری خلق کنید: در هر ده سال حدود ۴۰ درصد از کسب و کارها از بین می روند. یکی از مهمترین دلایل، آن است که راهبردهای انعطاف پذیری ندارند و وقتی شرایط تغییر می کند، آنها روال خود را تغییر نمی دهند و در نهایت از بین می روند. در کسب و کارتان خیلی نگران چگونگی انجام کارها نباشید. بر هدف و زمانی که در اختیار دارید متمرکز شوید و چگونگی انجام کارها را پیدا خواهید کرد.
۳- اعتماد به نفس داشته باشید: اگر اشتیاق سوزانی برای موفقیت داشته باشید، موفق خواهید شد، در غیر این صورت در حال بازی هستید و نه کار جدی. با اعتماد به نفس ترین افراد در جهان کودکان چهارساله هستند. آنها تصور می کنند قادر به انجام هر کاری هستند. ولی متاسفانه همین کودکان وقتی بزرگتر می شوند، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. هوش عامل تعیین کننده ای در موفقیت شما نیست. تحصیلات هم همینطور. بسیاری از میلیونر ها به دانشگاه نرفته اند.
۴- از شکست ها نهراسید: دو ترس همیشه در کنار ما هستند: ترس از شکست و ترس از مورد انتقاد دیگران قرار گرفتن. کودکان از شکست و انتقاد هراسی ندارند. هر کودک بطور متوسط ۲۴۰ بار زمین می خورد تا راه رفتن را می آموزد. کودک کاری را آنقدر تکرار می کند تا موفق شود. در آخرین لحظات زندگی، مردم هیچگاه برای شکست های خود اظهار پیشمانی نمی کنند. بلکه برای کارهایی که انجام ندادند پشیمان هستند. بر خواسته هایتان متمرکز شوید و نه بر مشکلات و چیزهایی که نمی خواهید.
۵- با اشتیاق فوق العاده به سمت هدف حرکت کنید: عامل تعیین کننده در موفقیت های شغلی مهارت های فنی نیستند. نگرش ما به موضوعات عامل تعیین کننده موفقیت های ما است. در تمامی دنیا مجسمه های بسیار زیادی از افراد معروف ساخته شده اند. در تمامی آن مجسمه ها، حتی مجسمه یک منتقد وجود ندارد، ولی مجسمه افراد بسیاری وجود دارد که شدیدا مورد انتقاد قرار گرفته اند. اگر اشتیاق فوق العاده ای برای رسیدن به هدف داشته باشید، از انتقاد ها نمی هراسید و حاضر به قبول ریسک برای موفقیت درازمدت خواهید بود.
۶- تعهد کافی داشته باشید: اگر لازم است کاری انجام شود، آنرا انجام دهید. بهانه نیاورید و کار را به تعویق نیاندازید. بسیاری از افراد کارشان را با اشتیاق شروع می کنند و باز هم شکست می خورند. اشتیاق به تنهایی کافی نیست بلکه باید با تعهد قوی همراه شود. میان بری برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد.
۷- پیروزی هایتان را جشن بگیرید: با هر گامی که پیش می روید، پیروزی ها را جشن بگیرید تا قدم های بعدی را با اطمینان بیشتر بردارید. موفقیت های بزرگ از کنار هم قرار گرفتن پیروزی های کوچک به دست می آیند.
سخنرانی ریچارد دنی
ریچارد دنی نیز به عوامل کلیدی در موفقیت اشاره کرد. قبلا تصور می شد برای موفقیت کافی است اطلاعات کافی درباره محصول و همچنین مهارتهای فنی لازم را داشته باشید. ولی مهمترین عامل موفقیت کسب و کارها طرزفکر نه دانش محصول است و نه مهارت های نخصصی. نگرش شما است که موفقیت شما را رقم می زند. شرکت ها اغلب به دنبال توسعه کسب و کار خود هستند. تنها چهار راه برای توسعه کسب و کار وجود دارد:
۱- تعداد مشتریان را افزایش دهید: شرکت های پیشتاز با خواسته های مشتریان هدایت می شوند و دوران محصول گرایی به پایان رسیده و باید مشتری گرا بود. این مشتریان هستند که محصولات جدید را به وجود می آورند و نه مدیران شرکت ها.
۲- میزان متوسط هر معامله را افزایش دهید: می توانید میزان هر معامله را افزایش دهید و البته توجه کنید که دوران فروش با اصرار به پایان رسیده است و تنها با مشاوره می توان فروش را افزایش داد.
۳- فاصله زمانی خریدهای متوالی را کوتاه تر کنید: کاری کنید که مشتریان با بازه های زمانی کمتر از شما خرید کنند. اگر ماهی یک بار خرید می کنند، کاری کنید که ماهی دو بار بخرند.
۴- خرید شرکت های دیگر: روند خریداری کسب و کارهای دیگر و ملحق کردن آن به کسب و کار خودتان، روشی است که بسیار مرسوم شده و شرکت های موفق کسب و کارهای سودآور وابسته به کارشان را خریداری می کنند.
سخنرانی دکتر خنیفر
دکتر خنیفر در ابتدای سخن به این داستان اشاره کرد: ((وقتی صبح دمید و خورشید طلوع می کند، شیر می گوید امروز باید آنقدر تند بدوم که به کندترین آهوها برسم. و همینطور وقتی صبح دمید و خورشید طلوع کرد، آهو می گوید باید امروز آنقدر تند بدوم که از تندترین شیرها تندتر بدوم))… مهم آن نیست که ما شیر هستیم یا آهو. بلکه مهم اینجاست که وقتی صبح می شود باید دوید! اما چگونه؟ این موضوع آداب و رسومی دارد که در مدیریت زمان مطرح می شود.
مدیریت زمان، بحث جدیدی نیست. از زمان قبل از ادیان این موضوع مطرح شده است و در ادیان آسمانی و در کتاب های آسمانی تورات و انجیل و قرآن به آن اشاره ها و تاکیدات فراوانی شده است. ما همچنین در توصیه ها پیامبر و معصومین می بینیم که تاکید فراوانی بر زمان شده است. پیامبر اکرم به اباذر میفرماید: ((لازم است ساعات شبانه روز را تقسیم کنی و بخشی را به مناجات، قسمتی را به حسابرسی، بخشی را به تفکر و قسمتی را به بهره مندی از لذات و شادی ها اختصاص دهی)) این موضوع اهمیت و تاکید بر مدیریت زمان را بر ما روشن می سازد.
انسان بدون برنامه، انسان بدون کارنامه است و انسان بدون کارنامه، فاقد برج مراقبت زندگی است و کسی که فاقد برج مراقبت زندگی است، ساکن سرزمین سوخته آرزوهاست و دائما می گوید ای کاش و ای کاش و ای کاش! روانشناسان به نکته جالبی اشاره می کنند. آنها می گویند اگر می خواهی ۱ ساعت از زندگی ات لذت ببری، چرت بزن. اگر می خواهی ۱ روز از زندگی ات لذت ببری، مرخصی برو و تفریح کن. اگر در پی آن هستی که ۱ هفته لذت ببری، مسافرت برو. اگر می خواهی ا ماه لذت ببری، ازدواج کن. اگر در پی آن هستی که ۱ سال از زندگی ات لذت ببری، ارث و پولی به دست آور و آن را خرج کن. اما اگر می خواهی یک عمر لذت ببری، برنامه داشته باش و کارنامه! در این صورت برنامه داشتن است که می توانی از کاری که می کنی، لذت ببری. در این صورت است که منتظر اتفاقات نیستی و می توانی خودت اتفاق ساز باشی!
باید توجه داشته باشیم که علت اصلی، انجام نشدن کارها، کمبود وقت نیست. بلکه عدم توجه به آینده و عدم برنامه ریزی صحیح است. اساس تمام مشکلات ما این است که برنامه تعریف شده نداریم.
بسیاری از افراد برای برنامه ریزی و مدیریت زمان از روشها و شیوه های گوناگونی بهره می برند و بسیاری هم سوال می کنند که از چه شیو ها و ابزاری برای مدیریت زمان باید استفاده کنیم؟ اما در برنامه ریزی مهم نیست که آن را روی کاغذ بیاوریم و بنویسیم؛ بلکه مهم این است که مقید به برنامه و اصولی باشیم که طرح ریزی کرده ایم. دکتر حسابی از جمله افرادی بود که در استفاده و بهره برداری از زمان بهترین الگوها را معرفی کرد. وی تا آخر عمر هر شب ۴ ربع ساعت زمان هایی را برای آموختن زبان های فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و عربی اختصاص می داد و در هر یک هم به مهارت کامل رسیده بود. عکسی هم از این اندیشمند برجسته هست که ۳ – ۴ ساعت قبل از مرگ، و در تخت بیمارستان در حال مطالعه است! این شیوه مدیریت زمان و این گونه برنامه ریزی، ناگریز کارکردی است و انسان را به پیشرفت و تعالی می رساند.
مسئله اینجاست که اگر در طول شبانه روز شما نتوانید زمانتان را مدیریت کنید، کارهای کوچک و بی ارزش، کل وقتتان را می گیرد. شما باید در اولین ساعات هر روز، مهم ترین کارها و امور اساسی را انجام دهید. اولویت باید برای شما مشخص باشد و بهترین زمان ها و بیشترین زمان ها را به مهم ترین کارها اختصاص دهید. شما باید به این اصل توجه کنید که در پایه گذاری هر امری باید ابتدا سنگ های بزرگ و بنیان های مهم را مورد توجه قرار داد.
انسانی که برنامه ریزی داشته باشد، عرض زندگی خوبی خواهد داشت. باید به این نکته اشاره کنم که عرض زندگی بسیار مهم تر از طول زندگی است، بعضی افراد هستند که ۱۰۰ سال عمر می کنند اما هیچ اثر و کارکردی ندارند، اما بعضی هم هستند که با ۲۵ سال عمر، تغییراتی حاصل کرده اند که ۱۰۰۰ نفر هر یک با ۱۰۰ سال عمر نتوانسته اند رقم بزنند! اگر در عرض زندگی عرضه عرضه کردن چیز قابل عرضه ای داشته باشید، شما عرضه زندگی کردن دارید.