درآمد:
اعتیاد به مواد مخدر از معضلات بنیادی و انحرافات خاص عصر مدرن است که در جامعه ما به علل مختلف به یکی از انحرافات اثر گذار و بحران زا مبدل شده است، اعتیاد در میان جوانان و البته به مواد مخدر مختلف، خرید و فروش و قاچاق مواد مخدر و اعتیاد در میان دانشجویان از مسائل اجتماعی است که غفلت جامعه شناسان و محققان اجتماعی از آن و بی توجهی حاکمان و سیاستگذاران کشور نسبت بدان عواقب خطرناکی را متوجه جامعه ما خواهد کرد. در این نوشته سعی می شود ضمن بررسی چیستی و چرایی اعتیاد و نگاهی به نظریات جامعه شناختی موجود در این زمینه، موضوع اعتیاد در میان دانشجویان و بررسی وضعیت فعلی و افقهای آینده در این زمینه از نگاه جامعه شناختی و آماری بررسی شود.
چیستی و چرایی اعتیاد؟
اعتیاد Addictionنوعی ابراز علاقه جسمی و روانی به یک موضوع یا چیز خاص است که بر دستگاه عصبی انسان اثر گذاشته و موجب اختلال در عملکرد فیزیولوژیک بدن گشته و نارسایی های زیستی برای بدن ایجاد می کند. اعتیاد كنش، رفتار و سلوكى است كه با هنجارهاى اجتماعى در تضاد است و به طريقى با انتظارات مشترك رفتارى در جامعه سازگارى ندارد و ديگر اعضاى جامعه آن را ناپسند و نادرست ارزيابى كنند. به مرور اختيار مصرف و ترك ماده مخدر از اراده شخص خارج شده و به عنوان احتیاج روانی و لذت جسمی برای فرد مطرح است. امروزه در بحث اجتماعی و روانی اعتیاد به مواد و موضوعات گوناگونی اشاره می شود: اعتیاد به هر نوع مواد مخدر از جمله سیگار، الکلیسم یا اعتیاد به اینترنت و چت و…. نیز در بحث اعتیاد مطرح می شود که خارج از بحث ماست.
در مورد اعتیاد به مواد مخدر، سازمان جهانى بهداشت، اعتياد را به طور متناوب يا مزمن حالتى مضر براى فرد و اجتماع مى داند كه به وسيله مصرف مستمر ماده تخدير كننده (طبيعى يا مصنوعى) ايجاد مى شود. اين مصرف، موجب گرايش جهت اضافه نمودن بيشتر آن در هر روز شده و اغلب باعث انقياد روانى وجسمى مى شود. اين نوع احتياج شديد به مواد مخدر، حالت وابستگى يا عادت در فرد ايجاد مى كند كه براى انسان شكلى مطبوع داشته و آرام بخش دستگاه عصبى اوست، و البته در تحقیقات اثبات شده که این مسئله در جوانی و گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال که سن دانشجویی نیز هست، رونق و رواج بیشتری دارد. به طور کلی از چند منظر مى توان به پديده اعتياد نگريست كه در اين زمينه روانشناسان، جامعه شناسان و جرم شناسان با ديدگاه هاى متفاوت بر نظريات مختلفى درباره اعتياد و عوامل مؤثر بر آن تأكيد دارند.
برخى معتقدند اعتياد يك بيمارى فردى است. فرد به علل مختلف ناكامى ها و شكست ها تنها راه حل را در پناه بردن به مواد مخدر مى داند و پس از چندى به اين مواد معتاد مى گردد و همين باعث تباهى ميليون ها سلول مغزى او مى گردد. بنا بر اين نظريه، اعتياد، ذاتاً يك بيمارى فردى
است كه مى تواند در جوامع مختلف آثار و تبعات اجتماعى، فرهنگى نيز داشته باشد.
نظريه ديگرى، اعتياد را نوعى جرم تلقى مى كند. از این منظر معتاد مانند منحرفان ديگر مجرم است و بايد به علت همين جرم، متحمل مجازات و زندان شود که این نوع نگاه سابقا در ایران وجود داشت و در فرهنگ و خرده فرهنگ شهری ما حضور فعالی دارد.
اما از ديدگاه اكثر جامعه شناسان و خصوصاً جامعه شناسى انحرافات، اعتياد يك بيمارى اجتماعى است كه البته و به طور ویژه عوارض جسمى و روانى نيز دارد. از آنجا كه اعتياد منجر به انحرافات فراوانى در جامعه مى شود، فرد معتاد و احتمالا خانواده اش را به جرم و انحراف سوق مى دهد، براى فرد و خانواده اش هزينه هاى فراوان مادى، اجتماعى و حيثيتى دارد، تغييرات روانى در فرد به وجود آورده و وى را دچار حالت آنوميك نموده و از مشاركت اجتماعى بازمى دارد و همچنين خريد و فروش آن در جامعه نيز نوعى انحراف اجتماعى و اقتصادى محسوب مى شود، از همین روست که مى توان اين پديده را نوعى مسئله اجتماعى مهم در نظر گرفت. البته از منشأ اجتماعى آن نيز نبايد غافل شد چرا که به عقيده بسيارى از محققان، منشأ اصلى اعتياد در جامعه و شرايط آن نهفته است. با توجه به این مقدمات، معتاد آسيب هاى فراوانى به خود، خانواده، محيط شغلى و نظام هاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى وارد مى سازد و نمى توان از اثرات و تبعات آن چشم پوشيد و تنها آن را عاملى فردى دانست.
نظريه هاى جامعه شناختی مرتبط با پديده اعتياد با نگاه به وضعیت دانشجویان
جامعه شناسان و نظريه پردازان طى يكى دو قرن گذشته نظريات متفاوت و راهگشايى در زمينه انحرافات اجتماعى منتشر كرده اند كه هركدام با توجه به ساختار جامعه و شرايط اجتماعى،فرهنگى، سياسى و اقتصادى جوامع توسعه يافته و در حال توسعه مى تواند تبيين كننده انحرافات و ارائه دهنده راه حل در اين زمينه باشد. به برخی نظریات در این زمینه که مبین چیستی و چرایی اعتیاد در میان دانشجویان است می توانیم اشاره نماییم.
۱ – نظريه انحرافات متعلق به ((رابرت كى مرتون)) جامعه شناس مشهور آمريكايى، علت ريشه اى انحرافات را شرايط ساختى جامعه مى داند. وی معتقد است دو ساخت اساسى در جامعه وجود دارد: «اهداف نهادى شده» و «وسايل نهادى شده» كه ارزش ها و امور مطلوب و شيوه هاى استاندارد كنش براى رسيدن به آن اهداف در جامعه است. تعامل بين اين دو ساخت موجب بروز رفتارها و شخصيت هاى مختلف و گاه متناقض در جامعه مى شود. به نظر مرتون، چهار تيپ «شعائر گرا» Ritualism، «انزوا طلب» Retreatist، «نوآور» Innovator و «شورشى» Rebelion در كنار «همنوايان» Conformists معلول شرايط جامعه و برخورد اين دو ساخت هستند كه هركدام شيوه خاص انطباق فردى با اين دو ساخت است. يكپارچگى و انسجام در جامعه هنگامى است كه ميان اين دو ساخت اساسى تعادل وجود داشته باشد. اما اگر اهداف و ارزشهاى نهادى شده مانند منزلت و ثروت در جامعه تبليغ شود و ارزشها و هنجارها، آموزش و پرورش و رسانه ها و تبليغات و به طور کلی جامعه پذیری بر آن تأكيد ورزند و در كنار آن وسايل دسترسى به اين اهداف وجود نداشته باشد، تيپ هاى مختلف شخصيتى و رفتارى بروز و ظهور مى يابند. در ایران و به خصوص در میان دانشجویان به علت همین تعارضات، مواجه با ظهور دو تيپ انزوا طلب و بدعت گذار هستیم که بستر مناسب براى ظهور رفتار انحرافى نیز برایشان فراهم است و در اكثر موارد نيز فرد را با ناكامى روبرو مى سازد كه براى جبران ناكامى ها گرايش به مواد مخدر امرى عادى است. به طور كلى از نظر مرتون، شرايط نابسامان اقتصادى و اجتماعى موجب گرايش به اعتياد مى شود و لذا از این منظر؛ اعتیاد نوعى بيمارى اجتماعى است كه اگر از ابتداى وقوع آن به فكر اصلاح و پيشگيرى نباشيم ممكن است به ديگران نيز سرايت كند و بيمارى عمومى و بحرانى اجتماعى پديد آورد.
۲ ـ نظريه برچسب زنى كه توسط ((لمرت)) و ((بكر)) مطرح شده بر اين مبناست كه انحراف، فرآيندى است كه توسط آن برخى مردم موفق مى شوند برخى ديگر را منحرف تعريف كنند. این نظریه که در مورد نسل جوان و دانشجویی و مکان های دانشجویی قابل تبیین است بر آن است که اولين بار كسى كه از روى كنجكاوى، آزمايش يا سرخوردگى رو به مواد مخدر مى آورد، اصلا اين عمل را اقدامى انحرافى نمى پندارد اما چون اين كنش توسط افراد مهم ديگر چون دوستان، والدين، مقامات و انون رسمى و پليس و… انحراف تلقى مى شود و با مجازات روبرو مى گردد، فرد برچسب بزهكار، منحرف و معتاد را از ديگران دريافت مى كند و طرز رفتار ديگران با وى بر مبناى همين برچسب تنظيم مى شود. در نتيجه فردى كه از ابتداى قصد عمل انحرافى و كجروى نداشته به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه خود نيز اين برچسب را مى پذيرد، تصويرى جديد از خود مى سازد و كنش وى با ديگران نيز بر مبناى همين برچسب تعريف و تنظيم مى شود. اين مسئله مى تواند به انحرافات ثانويه و ناهمنوايى مداوم فرد در جامعه نيز منجر شود. مشاهدات و تحقيقات در ايران بر اين مسئله گواه است كه تلقى عمومى و نگاه حاكمان و سياست پردازان از اعتياد، مسئله اى شخصى و فردى است و فرد معتاد نيز مجرم تلقى شده و هميشه مورد سرزنش و نفرت است. که این نگاه در جامعه نیز تسری یافته و معمولا افراد معتاد از جامعه طرد شده اند و با سخت ترين مجازات ها از سوى حكومت، خانواده و دوستان مواجه شده اند و همين برچسب مجرم بر معتاد، وى را در عزلت و انزوا و دورى از جامعه قرار داده و اينگونه افراد نيز هر روز سعى مى كنند رفتار خود را با اين برچسب وفق دهند كه خطرات فراوانى براى فرد و جامعه در پى دارد.
۳ ـ نظريه اختلال هنجارى كه بيشتر از ((دوركيم)) و ((پارسونز)) و به طور كلى كاركردگرايان وام گرفته شده، بعد هنجارى ساختار اجتماعى در جامعه را مهم می پندارد و معتقد است اگر در آن اختلال روى دهد، حس همبستگى و انسجام در جامعه را مختل كرده و فرد را از نظر الگوى رفتارى دچار مشكل كرده و آنومى را در وى تقويت مى نمايد كه از اين لحاظ ، گرايش به انحرافاتى چون اعتياد به مواد مخدر اجتناب ناپذير است. برای مثال به قطبی شدن هنجارها منجر می شود که میان هنجارهای خانواده ها و رسانه با هنجارهای گروه دوستان تفکیک قائل می شود و اين مسئله بی شک به نفع طرفی تمام می شود که از میزان اهمیت و مقبولیت بیشتری در دیدگاه فرد برخوردار باشد. یا تضاد هنجاری را پدیدار شود که به ظهور دو مجموعه هنجار متفاوت مى انجامد كه ممكن است هنجارهاى طبقه متوسط با طبقه حاكم، نسل امروز با نسل گذشته و يا گروه هاى مختلف با همديگر متضاد باشد و بنابراین گروه هايى ممكن است به انحرافات سوق پيدا كنند و هنجارهاى غير اخلاقى را رواج دهند. از ديگر سو خود اين تضاد، نظارت رسمى در جامعه را افزايش داده و اعتماد عمومى را كاهش مى دهد و انسجام كلى جامعه را كاهش مى دهد. همچنین این مسئله به ناپایداری هنجاری، ضعف هنجاری و نهایتا بی هنجاری نیز منجر می گردد که در همه موارد فرد خصوصا جوان را تشویق به مقابله با هنجارها و حرکت به سمت انحرافاتی از جمله اعتیاد می کند.
۴ ـ نظريه يادگيرى که از سوى نسل دوم محققين دانشگاه شيكاگو مورد توجه قرارگرفت، با مطالعات قوم نگارى و مصاحبه و تحقيقات انسان شناسى اجتماعى به اين عقيده رسيده است كه جنايت و انحراف از طريق انتقال فرهنگى در گروه هاى اجتماعى واقع مى گردد. «سادرلند» با اين تحقيقات، خرده فرهنگ هاى گوناگون در شهرهاى بزرگ را مورد توجه قرار داد و معتقد بود در برخى مناطق شهرى، كجرفتارى در جريان كنش متقابل با ديگران آموخته مى شود. بخش اصلى يادگيرى رفتار كجرو در اثر ارتباط صميمى درون گروه انجام مى گيرد و در جريان اين يادگيرى، تكنيك هاى ارتكاب جرم، توجيهات و انگيزه ها و گرايش ها آموخته مى شود و الگوى رفتار انحرافى براى فرد مهم تر و ارزشمندتر از الگوى قانونى موجود تلقى مى گردد و با توجه به فراوانى معاشرت، اين رفتار به هنجار جا افتاده در فرد مبدل مى شود. در ایران این مسئله به خوبی در خوابگاه های سربازی و دانشجویی قابل تبیین است که مکان هایی با هنجار و سازماندهی خاص خود است که می تواند فرد را به سمت اعتیاد رهنمون میشود. و اين سازمان ها در رفتار فرد تأثير مى گذارند و تنها زمانى رفتار انحرافى مانند اعتياد به مواد مخدر آموخته مى شود و
رواج مى يابد كه توسط گروه هاى مختلف و خرده فرهنگ هاى متفاوت در معاشرت بين افراد انتقال يابد و به قول «هاوارد بكر» اگر فردى به تنهايى و بدون يادگيرى از مواد مخدر استفاده كند نه تنها لذتى از آن نبرده، بلكه احساس نارضايتی و وحشت نيز خواهد كرد.
۵ ـ نظريه اوقات فراغت، که از سوی ((جرج زيمل)) يكى از جامعه شناسان كلاسيك آلمانى مطرح شده نیز تبیین کننده مسئله اعتیاد است. به اعتقاد او در فرهنگ مدرن و در روند تاريخ جديد، آزادى فزاينده فرد از بندهاى وابستگى شديد اجتماعى و شخصى ظهور مى يابد، صورت هاى فرماندهى و فرمانبرى نيز خصلت تازه اى به خود مى گيرند و هيچ فردى تحت چيرگى تام ديگران در نمى آيد. انواع گسترده اى براى گذران فراغت وجود دارد كه به فرد امكان مى دهد خود را از ديگران متمايز سازد كه روشها و اعمال پرشتاب این تمايز، هويت شخصى را شكل مى دهند. بر اين مبنا هر كس براى متمايز شدن، روش خاص پى مى گيرد كه ماجراجويى در زندگى مدرن را رواج مى دهد. فرد در اين فضا مى كوشد تا از جريان هاى يكنواخت زندگى روزانه بيرون رود و در قلمرو فعاليتى با قواعد ويژه گام نهد. بنابراين در جوامع مدرن و جوامعى كه به سوى مدرنيسم گام بر مى دارند و فرهنگ مدرن در آن تبليغ شده، فرد در قلمرو اوقات فراغت، جهان عقلگرا، بوروكراتيك و افسون زدايى شده را كنار مى نهد و فرصتى براى او فراهم مى شود تا اجبارها و محدوديت هاى نظم اجتماعى را فراموش كند و به كنش غير هنجارى دست زند. لذا جوانان، دانشجویان و محیط ها و خوابگاه های دانشجویی به علت اوقات فراغت بدون برنامه ریزی که دارند و با توجه به حس ماجراجویانه و تفریح و گذر وقت به راحتی در معرض اعتیاد به مواد مخدر هستند.
۶ ـ نظريه ناكامى منزلتى که توسط جامعه شناس معاصر آمريكايى ((آلبرت كوهن)) مطرح شده، معتقد است طبقات پايين در جامعه از نظر دستيابى به منزلت دچار ناكامى هستند و اين در حالى است كه جامعه آنها را به كسب منزلت تشويق مى كند و امكان دستيابى را در اختيار آنها قرار نمى دهد. طبقات پايين در جامعه پذيرى، آموزش و پرورش و هنجارها و ارزشها با تبليغ خصايص و ارزشهاى طبقه متوسط روبرو هستند در حالى كه از تحرك اجتماعى و حضور در اين طبقه محروم هستند. همين مسئله موجب احساس يأس، سرخوردگى و ناكامى در اين طبقه می شود. در ايران نيز به علت شكست و سرخوردگى جوانان و دانشجویان در كسب منزلت و ارزش، ناچاراً افراد به خرده فرهنگ هاى بزهكار روى مى آورند كه در اين خرده فرهنگ ها كجروى هايى مانند اعتياد خود ارزش و راه حل و حتى راه رسيدن به منزلت تعريف مى شود. ميل به اعتياد از اين منظر نه با هدف سودمندگرايانه بلكه براى لذت جويى و كسب منزلت انجام مى شود و ناكامى منزلتى چنين پديده اى را در ميان طبقه هاى پايين جامعه ايجاب و ايجاد مى كند.
اعتیاد و عوامل موثر در آن در میان دانشجویان
بنا به آمار سازمان های داخلی و بین المللی، ایران با مصرف روزانه ۴ تن مواد مخدر و وجود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار معتاد (یا طبق آمارهای دیگر ۳ میلیون یا ۲ میلیون نفر) معتاد ترین جامعه در جهان است[۱][۱] و بر اساس جمعیت جوانی که دارد این اعتیاد در میان جوانان و دانشجویان معضلی مهم و بحرانی اجتماعی است که باید بدان پرداخت. با توجه به آمار اعتیاد در میان دانش آموزان و دانشجویان که حدود ۹۳ درصد دانشجویان معتاد بعد از دانشگاه به اعتیاد روی آورده اند، باید به مسئله دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی در رویکرد جوانان به اعتیاد غور و بررسی بیشتری کرد. به گفته مدیر کل فرهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر ۲۰ درصد از دانشجویان در معرض خطر مصرف مواد مخدر هستند. و حضور آزاد مواد مخدر در محیط های دانشگاهی و خوابگاهی، همگی گویای خطری به نام اعتیاد به مواد مخدر می باشد که غفلت از آن برای جامعه و کشورما بحران زا خواهد بود. تجربه و تحقیقات اجتماعی بر این واقعیت تاکید دارند که اقدامات و برنامه ریزی های سیاسی و فرهنگی نیز کاری از پیش نبرده است از جمله ۳۲۹۴ دانشجویی که با اعلام نیروی انتظامی به جرم اعتیاد به مواد مخدر در چند سال گذشته دستگیر شده اند یا مشکلات و کاستی های خوابگاه ها و بیکاری تحصیلکردگان که هر یک در سرطانی شدن این غده نقش داشته اند.
با توجه به واقعیات موجود و البته با نگاه به نظریات جامعه شناختی که پیش از این، ذکر آن رفت از ابعاد مختلفی می توان به واکاوی مسئله اعتیاد در میان دانشجویان ایرانی پرداخت.
۱ ـ عوامل فردى؛ عوامل فردى و ويژگى هاى شخصيتى مانند وجود اضطراب، استرس، اختلال روانى، افسردگى و يأس و سرخوردگى، ضعف و فقر شخصيتى باعث جستجوى فرد به دنبال عامل تسكين دهنده و شخصيت بخش مى شود كه مصرف مواد مخدر و به تدريج اعتياد به آنها يكى از اين عوامل به ظاهر تسكين دهنده مى باشد. این مسئله با توجه به فشارهای روانی در میان دانشجویان نقش مهمی در اعتیاد به مواد مخدر دارد. طبق آمار یک پایان نامه دانشجویی (منتشر شده در خبرگزاری ایسنا) نیز حدود ۷۰ درصد از علل اعتیاد ناشی از بیکاری و گذران اوقات فراغت است و این مسئله ناشی از نگرانی های فردی است که منجر به حرکت هایی از جمله اعتیاد می شود و البته با انحرافات دیگری از جمله خودکشی نیز رابطه متقابل پیدا می کند آن گونه که تنها در زمستان ۸۴، تنها در تهران ۲۴ نفر از دانشجویان اقدام به خودکشی کرده اند. از دیگر عوامل فردی و شخصیتی که منجر به اعتیاد در میان جوانان و دانشجویان میگردد: احساس دلتنگی – لذت و تفریح – بزرگ شدن و اعتنای دیگران – اعتماد به نفس – عدم امید به آینده – حس می توانم و… است که می تواند ناشی از جو جدید در دانشگاه و خوابگاه برای افراد شهرستانی باشد.
۲ ـ عوامل اجتماعى؛ عوامل اجتماعى و خانواده دو مسئله مهم در بررسى مسئله اعتياد مى باشند. خانواده ركن اصلى و حياتى جامعه و اولين محيطى است كه فرد در آن رشد مى كند و زيربناى شخصيتى وى شكل مى گيرد. شرايط خانوادگى، و سخت گيرى يا آسان گيرى افراطى، از هم پاشيدگى و اختلافات درونى خانواده و عدم درونى كردن ارزشها و هنجارهاى صحيح در خانواده، همگى در ايجاد انحرافاتى مانند اعتياد نقش فراوانى دارد. امروزه هم به علت واگذارى كاركرد آموزشى خانواده به مدارس و آموزش و پروش دولتى، آموزش و نظارت فرهنگى و ارزشى خانواده بر نوجوانان و جوانان كمتر شده و همين مسئله، بعضاً موجب جامعه پذيرى و آموزش غلط افراد در گروه هاى همالان شده است كه پديده هايى مانند اعتياد را به دنبال دارد. در اين مسئله، جامعه پذيرى و نقش جامعه، ساختارها، نهادها، ارزشها و هنجارهاى اجتماعى در انحرافات بايد مورد توجه قرار گيرد. از جمله مى توان به مسئله «اختلال هنجارى» پرداخت كه به علت اين كه بعد هنجارى ساختار اجتماعى در جامعه بسيار با اهميت است، ايجاد اين اختلال مى تواند حس همبستگى در جامعه را مختل كرده و فرد را دچار آنومى و انحرافاتى از قبيل اعتياد نمايد. نكته ديگر در بعد اجتماعى اعتياد به مواد مخدر يا هر نوع انحراف اجتماعى ديگر، ظهور فردگرايى خودخواهانه است كه آلكسى دوتوكويل آن را «خشك كننده بذر هر فضيلتى» دانسته كه رواج اين نوع از فردگرايى كه با فردگرايى گرم و مدرن كه در غرب رواج پيدا كرد، متناقض است، منابع لازم براى دلبستگى و همبستگى و مشاركت را از بين مى برد.
۳ ـ فرهنگ و ارزشها؛ هر انسانى تحت تأثير ارزشها، هنجارها، آداب و رسوم و ايده هايى است كه در جامعه تبليغ و منتشر مى شود. اما در جوامع در حال گذار كه تغييرات سريع فرهنگى حاصل مى شود، فرد دچار آنومى شده و خودباختگى فرهنگى پديد آمده و ارزشها روز به روز تغيير مى كنند واختلال هنجارى ايجاد مى شود كه همه اين مسايل در ايجاد انحرافاتى مانند اعتياد بى تأثير نيست. از ديگر سو
وجود فرهنگ استبدادى در جامعه اى مانند ايران، كه با سركوب اعتراض ها، عدم بروز خلاقيت ها و ايده ها و عدم ابتكار و اعتماد به نفس توأم بوده است، اكثر افراد را در هنگام رويارويى با مسائل مختلف، با مشكل مواجه كرده است و جوانان در مواجهه با مسائل مختلف زندگى به يأس و سرخوردگى مبتلا مى شوند كه همين در گرايش آنها به مواد مخدر تأثير دارد. در اينجا نبايد از نقش تبليغات نيز غافل ماند كه مصرف مواد مخدر را در تسكين فكر و كاهش مشكلات ذهنى مؤثر مى داند. از ديگر جنبه هاى فرهنگ ايرانى، صوفى گرى و لذت بخشى و بيگانگى از كار و «گذر عمر ديدن» و قناعت به دنيا و… است كه اين مسئله نيز مى تواند به عنوان يكى از عوامل مؤثر در پديده اعتياد در جوانان مورد مطالعه قرار گيرد. اميل دوركيم جامعه شناس كلاسيك فرانسوى، با تأكيد بر اهيمت اخلاق و نظم اخلاقى معتقد است اگر نظم اخلاقى مورد توجه نباشد و جامعه، از ارزشها و اخلاق گريزان شود، اين جامعه رو به زوال مى رود. بر همين مبنا كاهش اثرات دين و سست شدن ارزشهاى دينى و سنتى، در میان جمع های دانشجویی راه را براى آنومى و كجروى هايى مانند اعتياد به مواد مخدر باز كرده است.
۴ ـ مسايل اقتصادى؛ مشكلات اقتصادى، عدم اطمينان به آينده، بيكارى، فشار اقتصادى و نداشتن امكانات رفاهى، نابرابرى اقتصادى و شكاف عميق بين طبقه ها و اقشار مختلف در جامعه، و همچنين در مقابل فقر و محروميت ها، منزلت ثروت و ارائه تصوير آرزوهاى بلندپروازانه از يك سو خود عاملى براى كسب ثروت از راه هاى غير مجاز و غير مشروع مانند تجارت و قاچاق مواد مخدر مى شود و از سوى ديگر كسانى كه نتوانسته اند از راه هاى مشروع و غيرمشروع كسب ثروت و منزلت كنند، اكثراً به يأس و سرخوردگى دچار شده و پتانسيل زيادى براى گرايش و اعتياد به مواد مخدر دارند. وجود این مسائل اقتصادی به طور ملموس و به عنوان یک نگرانی میان دانشجویان نیز از مسائلی است که در بروز برخی انحرافات مانند اعتیاد نقش فعالی داشته است. گرچه ظاهرا مشکل اقتصادی از سوی دیگر خود مانع ایجاد اعتیاد است، اما تحقیقات اجتماعی ثابت کرده است که اعتیاد (لا اقل اعتیاد به مواد مخدر ارزان قیمت) در طبقات فقیر و مستمند بیشتر از طبقات متوسط و رو به بالاست.
پیامدهای اعتیاد در میان دانشجویان
اعتیاد به مواد مخدر برای هر انسانی چه زن و چه مرد و چه باسواد و چه بی سواد، مشکلات فراوانی به همراه دارد. طبق آمار سازمان های جهانی بهداشتی بر اثر اعتیاد ۵۰ درصد کارآیی فرد از بین می رود. بسیاری از انحرافات و معضلات اجتماعی از قبیل خودکشی و فقر و فحشا و سرقت و … نیز متاثر از اعتیاد است. فارغ از این مسئله اعتیاد به ظهور و بروز بسیاری از بیماری های دیگر از جمله ایدز و هپاتیت منجر شده و اثرات مخربی در سیستم ایمنی و فیزیکی بدن برجای می گذارد.
در میان دانشجویان این اثرات مخرب، مضرات بیشتری را به همراه دارد، دانشجویی که سرمایه مالی و زمانی و فکری خویش را باید معطوف به آموختن و دانشجویی کند برای لذت های زودگذر، وقت و انرژی خویش را هدر می دهد، کارآیی علمی خویش را کاهش می دهد، از برنامه ریزی برای آینده غافل مانده و عموما نسبت به آینده خویش به یاس و ناامیدی دچار می گردد. مهم تر آن که بر اثر اعتیاد، کمابیش از درس و تحصیل غافل مانده و اگر هم بتواند از دانشگاه فارغ التحصیل گردد، توان ایجاد و پیگیری شغل مناسب را ندارد.
برنامه های اخیر و افق های آینده درباره اعتیاد دانشجویان
در کل ایران، سالانه میلیاردها ریال هزینه پیشگیری و حل موضوع اعتیاد می شود که به علت ضعف برنامه ریزی ها اثر چندانی به دنبال نداشته است. طبق گفته ستاد مبارزه با مواد مخدر بیش از ۱۳ میلیارد تومان بودجه دستگاه های فرهنگی، حدود ۵/۵ میلیارد تومان تربیت بدنی و برای پیشگیری از اعتیاد مصروف می گردد که تحقیقات ثابت می کند به طور کافی مدیریت و برنامه ریزی نمی شود. در حالی که در دانشگاه ها که حدود ۴ میلیون دانشجو و صدها هزار دانشجو در خوابگاه ها داریم، تنها حدود ۲۰۰ میلیون تومان برای پیشگیری از اعتیاد در خوابگاه ها هزینه می شود و از این تعداد دانشجوی خوابگاهی تنها برای ۱۶۰۰۰ نفر اقدام جدی صورت گرفته که آن نیز به کارگاه ها و کلاسهای آموزشی و تکراری و شعاری و بی خاصیت خلاصه می شود.
طرح های پیشگیری از اعتیاد در ایران به مانند اکثر طرحها شعاری و توخالی است و اقدام مناسب و موثری در این زمینه صورت نگرفته است. از جمله اقدامات یک سال اخیر (شهریور ۸۴ تا شهریور ۸۵) در این زمینه می توان به برخی مصاحبه ها و طرح ها اشاره کرد که افق روشنی برای آینده را رقم نمی زند. از جمله این که:
۱ – معاون فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری به این نکته اشاره کرده است که ۸۸ درصد دانشجویان از نظر معیشت وضعیت متوسط رو به پایین دارند و قاچاق مواد مخدر به عنوان یکی از منابع درآمدی برخی دانشجویان شهرستانی مبدل شده است. (ایسنا ۱۶ شهریور ۸۴)
۲ – طرح بومی سازی دانشجویان برای جلوگیری از اختلاط فرهنگی یا قاچاق مواد مخدر میان دانشجویان (شهریور ۸۴)
۳ – مسئول بسیج دانشجویی کوی دانشگاه تهران به این مسئله اشاره کرده که مشکلات فرهنگی خوابگاه ها بیش از مشکلات رفاهی است و مسائل اخلاقی و افسردگی از معضلات خوابگاه هاست. (شبکه خبر دانشجو ۴ تیر ۸۵)
۴ – برگزاری یکسری همایش فرهنگی در زمینه مصرف مواد مخدر از سوی دانشگاه آزاد (اسفند ۸۴)
۵ – طرح جمع آوری قلیان از خوابگاه های دانشجویی ( اردیبهشت ۸۵)
۶ – عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس معتقد است که افسردگی عامل مهم خودکشی و اعتیاد است که آمار رسمی افسردگی در قبل حدود ۴۰ درصد بوده و امروزه رشد تصاعدی دارد. (ایلنا بهمن ۸۴)
اکنون با توجه به نظریات جامعه شناختی که اشاره شد، تحقیقات و پیمایش های اجتماعی و نیز برنامه ها و اقدامات صورت گرفته، و البته طبق آمار موجود روند اعتیاد در میان دانشجویان رو به فزونی است که اگر برنامه های بلند مدت برای حل این مسئله برنامه ریزی و اجرا نگردد، بی شک در آینده با بحرانی اجتماعی در این زمینه روبرو هستیم. هم از جهت نخبه بودن و مهم بودن گروه دانشجویان و تاثیرگذاری آنان در کل جامعه و هم از این منظر که در آینده قشر تحصیلکرده معتاد، بی شک کارآیی کمتری برای جامعه خواهد داشت و با توجه به پیامدهای فراوان آن بحران آفرین خواهد بود. لذا توجه به این مسئله و بررسی و برنامه ریزی راهکارهای کلان و خرد و بلند مدت و کوتاه مدت در این زمینه ضروری به نظر می رسد از جمله در بعد سیاسی و کلان: مبارزه با سوداگران و قاچاق چیان – کاهش فقر و نابرابری – کارآفرینی – تسهیلات در ازدواج – بهبود وضعیت خوابگاه ها ؛ در بعد فرهنگی: بسط و گسترش ارزشهای معنوی – کارکرد صحیح رسانه ها – پاکسازی محیط خوابگاه ها – آموزش همگانی و … در بعد اجتماعی: جلوگیری از مهاجرت دانشجویان – رواج مطالعه و ورزش – مراکز کارآفرینی و ایجاد احساس امید لازم و ضروری به نظر میرسد.
(نوشته سید علی ناظم زاده)
مآخذ آماری و منابع برای مطالعه بیشتر
«انحرافات اجتماعى»، فريده ممتاز، شركت سهامى انتشار، چاپ اول ۱۳۸۱٫
ـ «جامعه شناسى»، آنتونى گيدنز، ترجمه منوچهر صبورى، نشر نى، چاپ پنجم ۱۳۷۸٫
ـ «اعتياد»، سايت اينترنتى www.tehranpi.org.
ـ «اعتياد در ميان دانشجويان»، سايت اينترنتى .www.isjanews.com
ـ سايت اينترنتى باشگاه انديشه www.bashgah.net
ـ سايت اينترنتى نيروى انتظامى www.polis.ir
www.roshangari.net سایت اینترنتی روشنگری
www.isna.ir سایت خبرگزاری ایسنا
www.irna.ir سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی
www.ilna.ir سایت خبرگزاری کار ایران
www.akhbar-rooz.com سایت اخبار روز
www.mehrnews.com سایت خبرگزاری مهر
www.bbcpersian.com سایت بی بی سی فارسی
www.soshians.net سایت سوشیانس
www.if-id.deسایت
www.dchq.ir سایت ستاد مبارزه با مواد مخدر
لذتی که همیشگی نیست، روزنامه همشهری، ۱۳ دی ۸۳٫
اعتیاد در نوجوانان، سید ولی حسینی زاهدی، سایت ستاد پیشگیری از مواد مخدر.
جامعه شناسی اعتیاد در ایران امروز، الهام میری آشتیانی، نشر مهاجر، چاپ اول ۸۵٫
پرسش جامعه شناختی از اعتیاد، روزنامه شرق، ۵ شهریور ۸۵٫
اعتیاد فراتر از انحراف اجتماعی، سید علی ناظم زاده، همشهری، ۲۳ آذر ۸۴٫
– خبرگزاری ایسنا: طبق آمار مرکز جرائم و مواد مخدر سازمان ملل ایران ۳۷۰۰۰۰۰ نفر معتاد دارد که سالانه حدود ۹۰۰۰۰ نفر بدان افزوده می شود.[۱][۱]
بررسی یک بیماری ملی : دانشگاه زده گی!
( فرهنگ اسراف )
اھل سواد اھل جدل است یا بقول اروپائیان دیالکتیکی و اھل دیالوگ است چرا که کل سیر
تعلیم چیزی جز دیالوگ و گفتگو و چون و چرا و علیت نیست . و این ھمان داستان منطق
است و قیاس. ھر چند که مولانای ما اھل قیاس و اھل کتاب را ابلیس زدگان می نامد که
براستی ھم چنین است ولی دانشگاه و دانش عاریه ای و مدرسه ای ھمین است . یا باید
بکلی انکار و تعطیلش کرد و یا امکان جدل و علیت را باز گذاشت وگرنه دانشگاھھای ما
کانونھای خفقان منطق و منطق خفقانی و دیالوگ نیھیلیستی و بستر خود- مسخره گی و
خود- براندازی ھویتی خواھندشد ھمانطور که شده اند . دانشجو یا باید بفھمد یا باید
اعتراض کند وگرنه به خودکشی ھویتی روی می کند یعنی اعتیاد و خود- مسخره گی که
ھر دوی این واقعه را شدیداً نظاره می کنیم . بخصوص که دانشگاھی پرھزینه ھم باشد
ھمچون دانشگاه آزاد و یا دانشجویان سراسری که در سائر شھرھا تحصیل می کنند که باید
بتوانند ھزینۀ یک زندگی مجردی را تأمین کنند که ھزینه ای کمرشکن است .
و بدینگونه است که دانشجوی ما به ھنگام فارغ التحصیل شدن موجودی است با یک مدرک
بیکاری بھمراه یک قرض کمرشکن و تعھد کشنده اش در مقابل خانواده اش که کمرش زیر
بار ھزینۀ فرزندش خم شده است .
اینک بی ھویتی ، خودمسخره گی ، خفقان منطقی ، بیکاری و بیعاری و شرمندگی در
خانواده را با ھم ترکیب کنید و ببینید که چه پدیده ای حاصل می آید . آیا این موجود جز راه
خود تخدیری و تبھکاری راه گریز دیگری پیش روی دارد ؟ البته مشکل ازدواج و فشارھای
غریزی و حیاتی حاصل ازسرکوبی جنسی را ھم به آن اضافه کنید .
بدین ترتیب سه شاھراه در مقابل روی اوست : خود تخدیری ، فساد اخلاقی و جنسی و
جستجوی راھی برای ھر چه سریعتر پولدار شدن که بمعنای تبھکاری است . بنابراین بطور
خلاصه سه امر عاید می شود : اعتیاد ، زنا و ربا.
مشکل تخدیرش را قاچاقچیان حل می کنند . مشکل زنایش را دانشجویان دختر و مشکلات
ربایش را ھم بانکھا حل میکنند .
این دانشجوی فارغ التحصیل شده بزودی مبدل به یک معتاد بدھکار طلاق گرفته می شود .
موجودی که تبدیل به یک بمب آمادۀ انفجار شده است که البته جز در خودش منفجر نمی
شود و جز خود و دو تا خانواده را نابود نمی کند یعنی حداقل ده نفر را نابود می سازد این
موجود تحصیل کرده . علاوه براینکه خود مبدل به یک طاعون اجتماعی شده است و کل
جامعه را بسوی سرنوشت خودش می کشاند . آیا فقدان چنین دانش و دانشگاه و
دانشجوئی به نفع دین و دنیای جامعه نیست؟
آیا براستی به کجا می رویم ؟ آیا این ھم یک سیاه نمائی و تھمت ناحق به نظام است ؟
ھمه اعتراف دارند که در تاریخ دانشگاه ایرانی ، دانشجویانی بدبخت تر از این نداشته ایم .
دانشجویانی بیسوادتر از این ، بی ھویت تر از این و مفلوکتر از این . تا دو نسل قبل از این
دانشجو در کشورمان یکی از خوشبخت ترین عناصر اجتماعی بود و خانواده اش ھم
سرفرازترین خانواده ھا بودند ولی امروزه کاملاً معکوس شده است .
امروزه یک دانشجو برای انھدام خانواده اش کفایت می کند . این چه دانشجوئی است . این
چه دانش و دانشگاھی است . روزی امام خمینی گفت که ” ھمۀ بدبختی ھای ما از
دانشگاه است ” او دانشگاه امروز ما را ندید وگرنه امر به تعطیلی ھمۀ دانشگاھھای
سراسر کشور میداد .
در جامعۀ ما به دانشگاه رفتن مثل به خارج رفتن است و یک فخر مالیخولیائی محسوب می
شود . یک دانشجو در دانشگاه ھمه کاره می شود البته به استثنای دانشجو . به دانشگاه
رفتن بمعنای چیزی شدن است صاحب ھویت شدن . و این دال بر بحران ھویت در جامعۀ
ماست که مدرک دار شدن مترادف آدم شدن است . از پدری پرسیدم که دختر جوانت چرا
شبھا به خانه نمی آید آیا نگران نیستید ؟ با حالتی تحقیرکننده گفت : دخترم دیگر دانشجو
شده است چه جای نگرانی آقا . شما مثل پدربزرگم فکر می کنید تعجب میکنم چطور مدرک
دکتری به شما داده اند آنھم در آمریکا .
این منطق و فرھنگ کل جامعۀ ما دربارۀ دانشگاه و دانشجو است . آنھم در جامعه ای که
ھر روز شاھد اخبار فساد در محیط دانشگاه ھستیم . پس این یک بحران ھویت فقط در
نسل جوان نیست بلکه دامنگیر نسل پیر ھم شده است . امروزه حتی پدربزرگ و
مادربزرگھای ما نیھیلیست و لیبرال شده اند .دانشگاھھای ما ھمه دانشگاه آزادند و کانون
آزادی محسوب می شوند درست مثل خارج رفتن . و اینست که اینھمه مشتری دارد و
دانشجویان دختر بیشتر از پسر ھستند . و مادربزرگھا ھم ھوس دانشگاه کردهاند از فرط
عشق به علم !؟
عشق به دانشگاه ، عشق به دو چیز است : پُز و آزادی ! و اینست که براستی دکتراھای
ما از دیپلم ھای دو دھۀ پیش بیسوادترند .
دانشگاه پرستی و مدرک پرستی در جامعۀ ما براستی بی نظیر است و در جھان مشابه
ندارد . این علم پرستی نیست یک مرضی است مثل غرب زده گی . ھر چه که از دین و
معرفت و ایمان و معنویت کم میآوریم این ارزشھای کاذب سربرمی آورد : جنون ورزش، ھنر
، دانشگاه ، ملیت بازی و شاھنامه پرستی. و ھمۀ اینھا در حد نمایش.
دانشگاه در جامعۀ ما مکافات نیھیلیزم ( پوچی ) حاکم بر فرھنگ عمومی است که حتی
دولتمردان ما را ھم در بر گرفته است .
مھم فقط به دانشگاه رفتن است و نه اصلاً چه دانشگاه و چه رشته ای . اتفاقاً شھری غیر
زادگاه باشد بسیار بھتر است . و اینست که بخصوص دانشگاھھای آزاد در ھر شھر و
روستائی کانونھای اشاعۀ فسادند : اعتیاد و فحشاء ! و نیز تورم مسکن در قلب روستاھا .
آیا اعتیاد و فحشاء و تورم از ارکان مصالح نظام ما ھستند که کسی را برنمی انگیزند و بلکه
انتقاد در این موارد به مثابۀ تھمت به نظام ھم محسوب می گردد ؟ دانشگاه زده گی یکی
از مھلکترین امراض فرھنگی جامعۀ ماست که خود مھد تولید ھمه نوع فساد است : بیکاری
، فحشاء ، تورم ، ربا ، اعتیاد و لاابالیگری تا قلب روستاھا . در برخی از شھرستانھا مردم
برعلیه دانشگاه تظاھرات می کنند . و این پدیده ای مختص جامعۀ ماست .
این دانشگاه زده گی یک عذاب و رسوائی ملی است یک بدبختی عُظمی است . یک امّ
الفساد است .
در حالیکه از آغاز انقلاب تا به امروز جمعیت کشور ما دو برابر شده و باسوادان ما ده برابر
شده و دانشجویان ما بیست برابر شده اند ولی شمارگان انتشار کتاب نصف شده است .
این مسئله نیز بیان دیگری از معنای دانشگاه ضد دانش و سوادآموزی ضد فرھنگ است .
دانشگاه زده گی یکی از نمادھای مرگبار فرھنگ اسراف و اسراف فرھنگی است که بمراتب
از اسراف اقتصادی مھلکتر است و خود یکیاز کانونھای اصلی تولید فرھنگ اسراف می باشد .
آمارزده گی که یکی از تولیدات فرھنگ اسراف و اسراف فرھنگی است بیانگر انحطاط عقل و
نگرش واقع بینانه است و سقوط بینش فرھنگی در جامعۀ ما . تا آنجا که حتی برای احیای
فرھنگ راه حلی جز افزایش بودجه بنظر دولتمردان ما نمی رسد . این پول زده گی و
ماتریالیزم بمعنای واقعی کلمه است .
جامعۀ ما به لحاظ فرھنگی اقتصاد پرست ترین جوامع در جھان است . این بمعنای سقوط
ھمۀ ارزشھای معنوی و اسلامی و انقلابی است . این بمعنای آن است که ھر چه سریعتر
بایستی به خویشتن انقلابی و دینی خود بازگردیم .
اینکه چرا به چنین مرض مرگباری دچار شده ایم قبلاً در مقالات و رساله ھای متعددی مورد
بررسی قرار گرفته است . یکی به دلیل وضعیت تاریخی و آخرالزمانی دوران ماست که
موقعیتی جھانی است و دیگر به دلیل انحرافات و خطاھای ذاتی کل جامعه و دولتمردان و
ایدئولوگھای نظام ماست که از ھمان آغاز انقلاب شروع شد که در این باب نیز قبلاً سخن
گفته ایم . ولی ھمانطور که قبلاً نشان داده ایم وقایع برادرکشی و جنگھای گروھکی بر سر
قدرت و حمام خون داخلی در دھۀ اول انقلاب علت اصلی و آغازین این وضعیت کنونی
ماست که جامعۀ ما را دچار مرگ مغزی کرده است .
نبرد خونین ایدئولوژیک در دھۀ اول انقلاب علت العلل سکتۀ فکری و فرھنگی در جامعه و
بخصوص نسل جوان و انقلابی ما بوده است که این نبرد بصورتی نامرئی تر و غیرخونین تا به
امروز ادامه دارد . این سوء استفاده از آزادی بود که کل پیکر جامعۀ ما به آن مبتلا شد و
آنانکه قدرت را به چنگ آوردند ایدئولوژی خود را بطور یکجانبه بر ھمۀ مردم مسلط ساختند و
ھر فکر و آرای دیگری را متھم به الحاد و التقاط و مرگ و نابودی نمودند و از آنجا تا به امروز
مغز کلی جامعۀ ما از فرط وحشت دچار سکته شده است و اینست که امروزه بجای اینکه
بطور طبیعی شمارگان انتشار کتاب حداقل بیست ھزار جلد باشد به ھزار جلد تنزل
یافته است . و اینست علت العلل ھمۀ مفاسد و از جمله این بیماری دانشگاه زده گی و
مدرک زده گی صوری که جبران ھویت و فکر و معنویت در جامعه شده است : من مدرک
دارم پس ھستم ! من به دانشگاه می روم پس اھل دانش ھستم !
آزاد اندیشی کارگاه تولید فرھنگ و فکر و ھویت و معنویت در یک جامعه است . آزادی آغازین
انقلاب ما بسرعت تبدیل به ضد آزادی شد و آزادی اندیشه را به قتل رسانید . یعنی کارخانۀ
فرھنگ و ھویت ما تعطیل شد . اینست مسئله !
خود – سانسوری حاصل از حمام خون گروھکی دھۀ اول انقلاب شاھرگ اندیشه را در
جامعۀ ما زد و خون در مغز جامعۀ ما متوقف شد . آن ھراس ملی تبدیل به ھویت ملی شد
و حاصل شد این که می بینیم .
شعار ” اسلام ناب ” موجب شد که ریشۀ اسلام خشکید . اینست مسئله ! فرھنگ و
اندیشه به اتھام ” التقاط ” به قتل رسید .
ما دربارۀ علاج و چه باید کرد این درد و فلاکت ملی مقالات و رسالات متعددی نگاشته ایم
که گوئی کسی را بکار نمیآید . ولی آگاھی بر درد نیمی از درمان است .
از کتاب ” دایره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص ۱۷۹