در کنار دیگر مفاهیم مهم در نظام اجتماعی، سرمایه اجتماعی مفهومی جدید، پیچیده و مهم است که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های رشد و توسعه در هر جامعه ای مطرح است؛

شرط لازم برای پیشرفت جامعه، توسعه همه جانبه، ایجاد روابط گرم، گسترش انسجام اجتماعی، بسط مشارکت اجتماعی و اعتماد متقابل (فرد- جامعه – دولت) سرمایه اجتماعی است که متاسفانه در کشورهای جهان سومی مانند ایران، کمتر به این مقوله توجه می شود. این در حالی است که افول بیش از حد سرمایه اجتماعی در هر جامعه و کشوری به حتم جامعه را با مشکلات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی روبرو می سازد که نهایت آن، فروپاشی اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی منابع موجود در تعاملات اجتماعی و نظام هدفمند همکاری و همیاری میان اعضای جامعه است که باعث ایجاد شبکه های روابط معقولانه، حس اعتماد و مشارکت بین افراد یک جامعه می گردد و در نهایت جامعه را در دسترسی به هدف مشترک و حفظ جامعه و همبستگی در آن کمک می کند.

((فرانسیس فوکویاما)) اندیشمند معاصر ساکن آمریکا معتقد است سرمایه اجتماعی مجموعه معینی ازارزشها و هنجارهای (چه صحیح و چه غلط) غیر رسمی است که اعضای جامعه در آن سهیم هستند و آنها را به انجام امور خاص در راستای حفظ جامعه هدایت می کند. ((پیر بوردیو)) جامعه شناس متاخر فرانسوی نیز با تقسیم بندی سرمایه ها در نظام اجتماعی به سه شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر آن است که سرمایه اجتماعی، ارتباطات و مشارکت اعضای یک جامعه برای نیل به اهداف آنهاست.

اجمالا این مفهوم نوپا دارای سه مولفه مهم ((اعتماد اجتماعی))، ((انسجام اجتماعی)) و ((مشارکت اجتماعی)) است که خود هم معلول و هم گسترش دهنده این سه است. ضمنا این سرمایه حیاتی، وابستگی و ارتباط متقابل و محکمی با سرمایه فیزیکی، اقتصادی و انسانی دارد، به تسریع توسعه اقتصادی و فرهنگی و اطلاعاتی و رشد و بالندگی جامعه یاری می رساند؛ موجب ایجاد حس همکاری و همیاری و مشارکت میان اعضای جامعه می شود؛ و مهم تر این که شرط لازم برای توسعه هر نظام اجتماعی، مقدمه ایجاد جامعه مدنی، گسترش دهنده حوزه عمومی، و به عقیده ((آنتونی گیدنز))، به عنوان زیربنای ایجاد جامعه مدرن، مطرح است. از دیگر سو با کاهش و افول سرمایه اجتماعی، شاهد تبعیض، نابرابری، مهاجرت، عدم حس اعتماد عمومی، کاهش مشارکت اجتماعی، افول امور خیریه، افزایش انحرافات و اعتیاد و فروپاشی خانواده و شکاف بین نسلی خواهیم بود که بررسی اهمیت و میزان تاثیر گذاری هر یک از این متغیرها خود به تحقیق مفصل اجتماعی نیازمند است.

نمودها و مصادیق سرمایه اجتماعی در هر جامعه ای قابل تبیین و مشاهده است. ایران، به علت مذهب مشترک، زبان مشترک، آیین و رسوم خاص، اعیاد و عزاداری ها، احترام عامه مردم به یک سری اصول و ارزشها و… دارای عناصری از اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی است. مردم خصوصا بعد از انقلاب، در تظاهرات ها و راهپیمایی ها و نمازجمعه ها شرکت کرده اند، حضور فعال در جنگ داشته اند، در مسائلی نظیر سیل و زلزله و سقوط هواپیما و… همگی یک حس داشته اند در مسائلی نظیر حضور ایران در جام جهانی یا قهرمانی ورزشکاران و… نیز این حس مشترک که نماد و نمودی از سرمایه اجتماعی است، به آشکاری قابل مشاهده است.

اما در عین حال سرمایه اجتماعی، عنصری ثابت و خنثی نیست، نظام و سیستم اجتماعی با هر تحریکی، ممکن است دچار نقص و انحراف در اعتماد اجتماعی؛ انسجام و مشارکت اجتماعی شود و سرمایه اجتماعی با کاهش مواجه شود و این مسئله مهم به تدریج مهاجرت، افسردگی، اعتیاد، نارضایتی عمومی و اغتشاش و فروپاشی را در پی خواهد داشت؛

اما برای حل این مسئله باید چه کرد؟ این مسئله ای که امروزه با گسترش ارتباطات در جامعه اطلاعاتی بیش از پیش مهم شده است! اول قدم به نظر می رسد شناخت عوامل آسیب زای سرمایه اجتماعی است! باید کارشناسان اجتماعی با روانشناسی اجتماعی و اقدامات جامعه شناختی و جامعه شناسی سیاسی و… این عوامل و مولفه ها را پیدا کنند تا با فرهنگ سازی و اقدامات اساسی، شاهد کاهش این آسیبها باشیم.

برای نمونه چند موردی که در این مهم به نظر می رسد، به طور فهرست وارچنین است: – مشکلات تاریخی و فرهنگی ازجمله فرهنگ استبدادی، فرهنگ دروغ، توهم توطئه و… – نابرابری، (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) – احساس نابرابری – فقر عمومی – فساد اداری و رشوه خواری علنی در ادارات – مصرف گرایی که خود عامل مهمی در ایجاد احساس نابرابری است – بیکاری – جدایی مردم و دولت – ویژه خواری و تبعیض – شکاف نسلی و تفاوت عقاید و ارزشهای نسل گذشته و امروز – آسیب های فرهنگی ناشی از افول ارزشها و اخلاقیات – کاهش اعتماد به حکومت – عدم اعتماد به روحانیت و دین و…. که هر یک عامل مهمی در کاهش اعتماد میان خود مردم و افول اعتماد میان مردم و دولت شده است. این گونه شده که امروز کسی به دیگری اعتماد ندارد و این مشکل مهمی است که موجب کاهش روابط گرم و انسجام اجتماعی در جامعه ما شده و چنین شده که می بینیم. من معتقدم فرهنگ سازی صحیح که عمده وظیفه رسانه ها و نخبگان است در کنار کاهش فقر و نابرابری و تبعیض دولتی که غوغا می کند، از جمله قدمهای اولیه برای گام برداشتن به سمت بازگرداندن اعتماد و سرمایه اجتماعی برای ایرانیان است.