رشد روزافزون جرم و جنایت جِنسی، پیام های کوتاه و جوک های روز افزون، فیلم ها و عکس های رو به تزاید در موبایل ها که در گوشی موبایل هر دختر و پسر و زن و مردی با هر سن و سال یافت می شود، سی دی ها و دی وی دی ها، سایت ها و وبلاگ ها و آمار سرچ و جستجوی اینترنتی هر ناظر ولو غیر محققی را با این حقیقت مواجه می سازد که معضل جنِسی به یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی در ایران مبدل شده است که روز به روز آثار و کج کارکردهای فراوانی را در پی دارد و آینده ای نه چندان روشن را فراروی جامعه و نسل آینده قرار می دهد. گرچه برخی آمارهای منتشر شده یا محرمانه نیز موید مطلب هستند اما این مسئله همان طور که اشاره شد به آمار و تحقیقات اجتماعی گسترده نیازی ندارد، نگاهی دقیق تر به جامعه و دوستان اطرافمان، فیلم ها و عکس ها و صداهایی که در موبایل ها بلوتوث می شود، اس ام اس هایی که پخش می شود، آرزوها و آمال و دغدغه و بازی و سرگرمی دوستان و همسالانمان و نیم نگاهی به صفحه حوادث روزنامه ها مطلب را به وضوح روشن می سازد!

         مسئله انحرافات جنسی از جمله مسائل اجتماعی است که تعلقش به دوران قدیم، برای آن تاریخی گسترده و طولانی فراساخته است. در اساطیر، افسانه ها، اخلاقیات و تاریخ نوع بشر اشاره به مسئله جنسی جایگاهی قابل توجه دارد، همانگونه که در ادیان مختلف ممنوعیت ها، هنجارها و امر و نهی ها و راهکارها و دستورالعمل هایی برای آن در نظر گرفته شده است. این مسئله تا آنجا عمق دارد که باید به این حقیقت اذعان کنیم که شهوت و انحراف جنسی در هیچ لحظه ای از تاریخ بشر، دست از سر ما بنی بشر برنداشته و در طول تاریخ تنها شکل و حالت و شدت و ابعاد این مسئله بوده که متفاوت شده است همانگونه که امروز نیز ابعاد گسترده آن در پو رنوگرافی و مجازی شدن سگس و… قابل مشاهده است .

       نکته اینجاست که فارغ از کم و کاست مسئله انحراف جنسی، تعریف و تحدید آن نیز در طول تاریخ متغیر بوده است، امروز خیلی از رفتارهای جنسی که در گذشته انحراف به شمار می رفت، مسئله ای پذیرفته شده تلقی می شود و در عین حال ابعادی از رفتارهای جنسی مثل همجنس گرایی همین امروز هم در جوامع مختلف، عکس العمل های متفاوتی به دنبال دارد. بحث ما در این مقال بیشتر حول محور ((تجاوز جنسی)) نوعی انحراف و جنایت جنسی که در هر زمان و مکانی به عنوان انحراف و خطایی غیر قابل جبران مطرح است و آثار و تبعات فراوانی را نیز در پی دارد. به قول آنتونی گیدنز، تجاوز جنسی، تنها یک حمله جنسی و حمله به جسم یک نفر نیست، بلکه یورشی است به شخصیت و کرامت و روحیه فرد و هراس از این تجاوز و قربانی شدن نیز در دل و فکر اکثر زنان وجود دارد. تجاوز جنسی در هر فرهنگ و جامعه ای دردناک و آسیب زاست و واکاوی چرایی و چیستی آن و بررسی ابعاد آن و البته ارائه راهکار برای رفع یا کاهش آن در جوامعی چون جامعه ما که هر بررسی حول محور رابطه جنسی، تابو شده است، مشکل بوده و هست و ظاهرا خواهد بود!

اما درباره مسئله تجاوز جنسی چند سوال قابل طرح است که در این مقال به طور مجمل به هر یک می پردازیم:

     الف – آیا انحرافات جنسی خصوصا تجاوز جنسی در دوران مدرن بیشتر شده است؟

ب – تحلیل صاحبنظران و جامعه شناسان در این رابطه چیست؟ آیا می توان دنیای جدیدی را به تبع این تغییرات در زمینه رابطه جنسی پیش بینی کرد؟

ج – آیا در این زمینه راهکار هم می توان ارائه داد؟ آیا راهکارهای قدیمی که اخلاقیات و مذاهب و ادیان می داده اند هنوز نیز راهگشاست؟

چگونه است وضع امروز ما؟

در این مسئله شکی نیست که دنیای مدرن با ایجاد مفاهیم جدید چون فردگرایی و اومانیسم و پلورالیسم و حقوق شهروندی و…، بخشیدن آزادی با شکل های متنوع به آدمی چون حق طلاق، آزادی بیشتر زنان و….، رسمیت بخشیدن به کنش هایی که در گذشته انحراف جنسی به شمار می رفت، چون همجنس گرایی و ازدواج همجنس گرایان و… ، رواج ابزار جدید در دنیای سکسوالیته چون ابزارهای خودا رضایی و فضای مجازی و انبوه سایت های پو رنوگرافی و فیلم و عکس و شبکه های ماهواره ای مختص به این مسئله و…. دنیایی جدید برای کشورهای مدرن رقم زده است و نکته اینجاست که با جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، در کشورهای عقب مانده آن چه به خوبی و کم دردسرتر جهانی شده و ناچارا در نسل جدید پذیرفته و هضم می شود، همین موارد است. گرچه آمار صحیح و قابل اعتمادی در زمینه انحرافات جنسی وجود ندارد، اما شواهد فراوانی چون آمار موجود، روند رو به افزایش بیماری های مقاربتی، و ابراز عقیده اکثر صاحبنظران، آمار انحرافات جنسی خصوصا تجاوز جنسی در چند قرن اخیر بیش از گذشته می باشد.

آر دبلیو کانل از اندیشمندانی است در زمینه جامعه شناسی جنسیت کارهای فراوانی کرده است. وی معتقد است نظم جنسیتی در حال پویش و تغییر و فعل و انفعال است و هویت ها و نگرش های جنسیتی مردم دائما در حال جرح و تعدیل و تنظیم. با این دیدگاه است که امروزه در جوامع مدرن، با بحران های جدیدی مواجه هستیم. نهادهایی که به طور سنتی از قدرت مردان پشتیبانی می کردند یعنی خانواده و دولت به تدریج متزلزل می شوند، امروزه با بحران گرایش های جنسیتی مواجه هستیم و افول ناهمنجس گرایی و همچنین با بحران شکل گیری منافع و ایجاد منافع جدید در زمینه مسائل جنسی و…. وی بر اساس این نظریه و این انواع بحران ها بر آن است که شکل جدیدی از نظم جنسی پدیدار شده است. (گیدنز – ص ۱۷۶ و ۱۷۷) که این شکل جدید کنش ها و انحرافات جدیدی را نیز رقم زده است.

آنتونی گیدنز جامعه شناس شهیر بریتانیایی نیز در آمارهایی که در زمینه افزایش جرم و جنایت جنسی در سالهای اخیر می دهد، گفته است که یک چهارم زنان دست کم یک بار در طول زندگی خویش قربانی خشونت بوده اند و گرچه آمار در این زمینه چندان مشخص نیست، اما طی دهه ۹۰ تعداد تجاوزهای بستگان و دوستان و زوج سابق و آشنایان به زنان حدود ۴۳ درصد بوده است. (گیدنز – ص ۴۳۱).

گیدنز با تاکید بر این که ((رفتار جنسی بشر معنا دار است یعنی آدمیان با شیوه های گوناگون، گرایش جنسی خود را به کار می بندند و ابراز می کنند. برای انسان ها فعالیت جنسی چیزی بیش از زیست شناسی است و این (نوعی) فعالیت فعالیتی نمادین است که منعکس کننده کیستی ما و عواطفی است که تجربه می کنیم)) (گیدنز – ص ۱۸۳) معتقد است که رابطه و رفتار جنسی می تواند متاثر از دوران جدید و خواص و ویژگی هایش باشد و لذا اگر ((در جوامع سنتی گرایش جنسی پیوند محکمی با فرآیند تولید مثل دارد، اما در زمانه ما گرایش جنسی از تولید مثل جدا شده است… و اکنون شکل های گوناگون و پرتنوع رفتار جنسی و تمایل جنسی با پذیرش رو به رشدی مواجه اند)) (گیدنز – ص ۱۸۱)

البته وی دوران ۳۰ – ۴۰ ساله اخیر را ویژه تر می داند. به گفته او فیلم ها صحنه های جدیدی نشان می دهند، پو رنوگرافی به صنعتی سودآور مبدل شده و هر کس می تواند از محصولات آن به صورت مجازی و فیلم و عکس و… استفاده کند، زنان در مسائل جنسی آزادتر گذاشته شده اند و آمار پژوهشگران و رفتار انسان ها و نوع جرم و جنایات از این مسئله خبر می دهند که ما به واقع دوران جدیدی را در این مسئله سپری می کنیم.

چرا اینگونه؟

درباره واکاوی علت وجود انحرافات جنسی چه در گذشته و چه امروز، نظرات و فلسفه ها و تئوری های مختلفی وجود دارد. گرچه اگر برای زینت مقاله بود، ده ها نظریه مختلف قابل اشاره بود، اما در اینجا تنها به صورت خلاصه و ساده شده به برخی از آنها می پردازم تا دیدگاه های متفاوت و البته برخی دیدگاه های رایج مطرح شود.

۱ – در فلسفه اخلاق، نوعی روش عملی انتزاع شده است که سود و لذت، اصل و اساس پنداشته می شود. با این نوع نگاه به زندگی و فردی و اجتماعی است که می توان برخی پدیده ها چون انحراف جنسی را توجیه کرد. عالمان علم اخلاق به خودگروان اخلاقی پرداخته اند که آن را یکی از واکنش های نسبتا افراطی به قواعد سنتی می دانند، فرد در این قاعده کاری می کند که بداند در بلند مدت به سودش تمام می شود و ((خودگروان اخلاقی می توانند هر نوع نظریه ای را درباره این که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، یا مصلحت فرد چیست، اتخاذ کنند. آنها اغلب همانند اپیکور، لذت گرا بوده اند و خیر و مصلحت را به سعادت و سعادت را به لذت تعریف کرده اند)) (فرانکنا – ص ۵۳). البته روشن است که از این فلسفه اخلاقی هرگز این که تجاوز جنسی یا انحراف جنسی مباح است، منتج نمی شود، اما آن هنگام که سعادت با لذت مساوی شود و تلقی اپیکوریستی از جهان در فلسفه زندگی فردی و اجتماعی رواج یابد، وجود و رواج برخی انحرافات جنسی گریز ناپذیر به نظر می رسد و هماره در طول تاریخ با انسان هایی مواجه بوده ایم که با درک غلط از دنیا اطراف، تعریف ناصحیح از سعادت و تلقی اشتباه از لذت، هر آن چه خواسته اند کرده اند و هر عمل و کنش خویش را تنها با این فلسفه انحرافی زندگی شان توجیه کرده اند. در این خط فکری خطرناک و انحرافی است که بسیاری اگر هم مرتکب تجاوز جنسی نمی شوند، نه به علت ذم و ناپسند انگاشتن این عمل که به علت ترس از عواقب آن (یعنی سود و مصلحت بلند مدت فرد) است!

۲ – دورکیم و مرتون از جامعه شناسانی هستند که بر پایه مفهوم آنومی و بی هنجاری اجتماعی، انحراف اجتماعی را بر اساس نظریه ساختارگرایی کارکردی واکاوی کرده اند

   نظرات امیل دورکیم، جامعه شناس بزرگ فرانسوی که در زمینه اخلاق بسیار کار کرده است، در این زمینه راهگشاست. ((دورکیم معتقد است که انسان دو بعد اساسی دارد. از یک طرف به عنوان فرد در کنار نیازهای بیولوژیکی و غرایز خود قرار دارد و از طرف دیگر، جامعه او را احاطه کرده است. این دو حالت در تضاد با یکدیگر به سر می برند. انسان اگر بخواهد اهداف اخلاقی را دنبال کند، ناچار است به غرایز خود لطمه وارد سازد… شهوت و امیال خودخواهانه از ساخت فردی انسان سرچشمه می گیرند، اما اعمال عقلانی ما مبتنی بر علل اجتماعی هستند.)) (ممتاز – ص ۵۴ و ۵۵). وی تاکید می کند که نیازها و ضرورت های اجتماعی با نیازها و ضرورتهای فردی در تضاد کامل هستند و نفع جمعی و نفع فردی یکسان نیست. دورکیم بر اساس دید اصالت اجتماعی که دارد نتیجه گیری می کند که در این تضاد و این ستیز ارزشها، این فرد است که باید تسلیم وجدان جمعی شود ولذا برای توسعه و پیشرفت، سرکوب امیال خودخواهانه گریز ناپذیر است. دورکیم اما خود به این مسئله واقف است که با ضعیف شدن روح جمعی و آزاد شدن فرد از سلطه انسجام مکانیکی است که امکان کجرفتاری پدید می آید. وی به منابع اصلی انحراف در زمان حاضر می پردازد و معتقد است که انحرافات به علت ایجاد شرایط آنومیک و اغتشاش اخلاقی و نیز گسترش اهمیت فردگرایی رواج یافته است. بی شک روشن است که در جامعه مدرن با تقسیم کار ارگانیکی بسیار هستند افرادی که تسلیم این وجدان جمعی نمی شوند و در رابطه دیالکتیکی فرد و جامعه، فرد تابع آن امیال و غرایز و شهواتی است که خود می خواهد. فرد نمی تواند از غرابز خویش فرار کند، نمی تواند فردیت خویش را در کنار احترام به جمع تحدید کند و نمی تواند نفع فردی و جمعی خویش را کنترل کند و نهایتا به آنجا می رسد که آن چه می خواهد انجام دهد.

بر مبنای نظریات مرتون نیز می توان به واکاوی این مسئله پرداخت. مرتون از جامعه شناسان بزرگ و معاصر آمریکایی است که تحت تاثیر دورکیم و پارسونز به نظریه پردازی میان برد در زمینه انحرافات اجتماعی پرداخته است. به عقیده وی ((هر جامعه ای در حکم بخشی از نظام ارزشی خود، هدف هایی را تعریف می کند که افراد باید خواهان دست یافتن به آنها باشند و وسایلی پذیرفتنی را تعریف می کند که به کمک آنها آن هدف تحقق می یابد. فشار هنگامی پدید می آید که افراد خواهان دست یافتن به این هدف ها باشند، اما دریابند که برای رسیدن به آن ها با استفاده از وسائل مشروع و پذیرفته اجتماعی با مانع روبرو می شوند)) (کیویستو – ص ۱۴۸) در این وضعیت است که فرد در حالت آنومی یا بی هنجار به سر می برد و احتمال بروز انحرافات و انجام کنش های انحرافی از سوی فرد فرد جامعه امکان پذیر است. به نظر می رسد ساده انگارانه نباشد که بر پایه این نظریه نیز تحلیل کنیم و در مورد جامعه خودمان به این نتیجه برسیم وقتی انواع و اقسام فشارهای جسمی و اجتماعی و سائق های بیولوژیک و جمعی، فرد را به رابطه جنسی سوق دهد و در عین حال وقتی روش های مشروع آن در جامعه رو به کاهش است، در این وضعیت بروز انحرافات جنسی و تجاوز و… امری محتمل است. مرتون تاکید می کند که در جامعه مکانیسمی وجود دارد که هر فرد چه محروم و چه غنی (از هر لحاظ) را وادار به رسیدن به آن اهداف می کند، و در این سازوکار است که ((طبقات پائین تحت فشار قرار می گیرند که به هر ترتیبی که ممکن باشد به موفقیت هایی دست پیدا کنند، به خصوص کسانی که دستیابی آنها به ابزارها و شیوه های قانونی ممکن نیست و راه برای آنها مسدود است)) (ممتاز – ص ۶۶).

گرچه نظریه مرتون حول محور انحرافات جنسی شکل نگرفته است، اما طرز تبیین و روش تحقیق او به عنوان الگویی برای نظریه پردازی در مورد انحرافات جنسی در ایران قابل استفاده است. به خوبی در جامعه ما مشهود است که وقتی نوعی حرص ناشی از عقده در مورد روابط جنسی وجود دارد، رابطه جنسی (آنگونه که در فیلم ها و عکس ها و بلوتوث موبایل ها و… مشاهده می شود) نوعی افتخار و پیروزی است و در حالی که انواع آرایش و لباس و تبرج و… نیز به این مسئله دامن می زد، می توان این مسئله را به عنوان یکی از اهداف نهادینه شده پذیرفت که با خصوصیت فیزیولوژیک انسان نیز ربطی وثیق دارد، اما در این وضعیت ما با نوعی محرومیت از ابزارهای نهادینه شده نیز مواجهیم، می دانیم که سن ازدواج بالا رفته و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ازدواج را به امری دشوار مبدل ساخته است و نسل جوان را به نوعی آنومی مبتلا ساخته است. نوعی آنومی و بی قاعدگی که برای نسل ما برزخی بزرگ ایجاد کرده برزخی میان خواست های اجتماعی و فیزیولوژیک آدمها و انواع محدودیت ها و ممنوعیت ها که به نظر می رسد اولین و شاخص ترین تبعات این برزخ می تواند بروز انواع و اقسام انحرافات جنسی باشد.

۳ – فروید اندیشمند بزرگی است که نظریاتش حول محور سگس و عقده اودیپ و… در صد سال گذشته مورد توجه بوده است. او به مسئله تجربه جنسی تاکید فراوانی دارد و هر نوع بیماری هیستریک برای فرد را ناشی از تجربه جنسی خاص می داند. (استور – ص ۲۶) وی تمدن را عامل و محرک نور وز (روان نژندی) می داند و این ستمکاره را عامل طرد غرایز انسانی می شمارد. او به صدمات و لطماتی که تمدن بر فرد وارد می آورد اشاره می کند و آن را عامل تحدید غرایز انسانی می داند که قید و بندهای بیشتری برای ارضای غرایز انسانی می آفریند. (استور ص ۱۱۶ و ۱۲۴ و ۱۲۵). از دیدگاه دیگر او به سه مقوله “من” Ego ، “فرامن” Super ego و “نهاد” ID ، نیز می پردازد که شخصیت آدمی را می سازد. فروید می گوید هماره با دو فشار بر هر فرد انسانی یا به عبارتی “من” مواجهیم. از یکسو هنجارها و ارزشهای اجتماعی در زمینه فرامن در آدمی نهادینه می شود و بر “من” فشار وارد می سازد، از دیگر سو غریزه زندگی یا غریزه جِنسی است که خواست های خویش را بر”من” وارد می سازد . در این میان “من ِ” متعادل می تواند تعادل بین این دو فشار را ایجاد کند. به عقیده برخی بر اساس این نظریه فروید می توانیم تحلیل کنیم که دین و ایمان می تواند خیلی کمک کند که فرامن قوی شده و ارزشها و هنجارها نهادینه تر این تعادل را حفظ کند و “من” بتواند نهاد خویش را کنترل کند، چه در مسیحیت و کاتولیسیسم که به شکلی نفی می شود و چه در اسلام که فرامن به شکلی سازماندهی شده که با قواعد خاص خویش این مسئله را کنترل می کند. اما امروزه در جوامعی از قبیل ما به دلیل ضعیف شدن دین و نیز ضعف اساسی فرامن و هنجارها، هر روز این نهاد و غریزه جِنسی فعالانه تر عمل می کند و جلوتر می آید و  “من” توانایی دفاع و کنترل نهاد را ندارد و وضع اینگونه می شود که می بینیم!

۴ – فوکو بر آن است که در سه سده اخیر ما دورانی جدید در مورد سگس را تجربه می کنیم و شکل جدیدی از این مفهوم که هدفش تنها تولید مثل نیست. وی به گفتمان های جدید حول محور سگس اشاره می کند و این که ((آن چه تمدن ما طلب کرده و سامان داده است، نوعی پرگویی عظیم است. شاید هیچ نوع جامعه دیگری چنین کمیتی از گفتمان در مورد سگس را در چنین دوره نسبتا کوتاهی جمع آوری نکرده باشد… شاید جامعه ما پرگوترین و ناشکیبا ترین جامعه در مورد سگس باشد)) (فوکو – ص ۴۱ و ۴۲) .

وی تاکید می کند که دوران اخیر همراه است با نوعی تنوع و پراکندگی گسترده برای ابزارهایی که ابداع شده اند تا از سگس سخن بگویند و وادار کنند که از سگس سخن گفته شود و البته سگس را نیز وادار کنند که از خودش سخن بگوید و با این نگاه ابزاری و ایجاد گفتمان های جدید حول محور سگسوالیته است که این واقعیت بخش از زندگی ما را فرا گرفته است. و از همین نقطه نظر است که انحرافات و خرده انحراف ها حول مسئله جنسیت افزایش یافته است و نابسامانی جنسی به بخشی از دغدغه های انسان امروز مبدل شده است. فوکو تصریح می کند که ((سده ۱۹ و ۲۰ عصر تکثیر و افزایش است، پراکندن سگسوالیته ها، تقویت شکل های متفاوت آنها، اشاعه متنوع انحراف ها و… دوران ما بدعت گذار ناهمگونی های جنسی است)) (فوکو – ص ۴۵ و ۴۶).

به هر روی برای بازخوانی علت افزایش انحرافات جنسی بحث های میشل فوکو قابل اعتناست آن جا که وی معتقد است سبک زندگی مدرن، گفتمان های جدیدی حول محور سگسوالیته ایجاد کرده است و این گفتمان ها و سبک زندگی که تناقضی در زندگی ما رقم زده و در ظاهر سگس را در عصر بورژوازی به انقیاد درآورده است، این شکل از حیات اجتماعی را طلب کرده است. وی تاکید می کند با آن که ((زاهد نمایی شاهانه ای بر تارک سگسوالیته تودار، صامت و ریاکار ما خود نمایی می کند)) (فوکو – ص ۹) اما در واقع ((سگس از مخفیگاهش بیرون کشیده شد وملزم شد که وجودی گفتمانی داشته باشد)) (فوکو – ص ۴۱). فوکو با تکیه بر همین گفتمان ها و زندگی جدید ما به واکاوی مسئله جنسیت در سالهای اخیر می پردازد که نظرات او در کتاب جالبش که در ایران با نام ((اراده به دانستن)) ترجمه شده است، تشریح شده است.

چه باید کرد؟

با توجه به این که مسئله انحراف جنسی، ذاتا خصلتی مدرن ندارد در نظریات سنتی و مدرن، برای حل و فصل آن، راهکارهای متنوعی ارائه شده است که در این دستور العمل ها و پیشنهادها و اخلاقیات، طیف های گوناگون نظریات وجود دارد.

امروز ما با یک طیف از عقاید مواجهیم که با تاثیر پذیری از آئین برهمایی و خصوصا گاندی بر آنند که راه بشریت پرهیز جنسی و امساک از نزدیکی جنسی است و جز برای تولید مثل، شان و ارزشی برای شهوات و غرایز انسانی قائل نیستند.

دیدگاه غالب کلیسای مسیحی در ۲۰۰۰ سال گذشته این بوده است که همه رفتارهای جنسی به شائبه گناه، آلوده است و جز آن چه برای تولید مثل لازم است. رابطه جنسی مذموم می باشد حتی راهبه ها و کشیشان نیز با محدودیت هایی در این زمینه مواجهند. جالب اینجاست که اکثر نوشته های اولیه پزشکان حتی تا قرن ۱۹ میلادی نیز تاکید می کرد که فعالیت جنسی بی ربط به تولید مثل می تواند آسیب شدید جسمی به دنبال داشته باشد.

از سوی دیگر لذت گرایی و فلسفه خودگروی و سودنگر نیز ممکن است در شکل کاریکاتوری آن به اینجا منتهی شود که بسیاری از روابط جنسی می تواند و باید آزاد باشد، گرچه بسیاری از کنش هایی که در گذشته، انحراف به شمار می رفت امروز با این دیدگاه در بسیاری از کشورها آزاد است، اما بعید است دایره وسعت آن به حدی برسد که تجاوز جنسی را نیز مجاز و مباح بشمرد. و شواهد نیز گواه این است که در بسیاری از کشورهای آزاد غربی حتی مسئله روسپیکری حل نشده باقی مانده است!

اما از آن جا که ما در جامعه ای اسلامی و با مردمی مسلمان زندگی می کنیم وحوزه عمومی، فضای کنش و زیست جهان مان متاثر از تفکر، اخلاقیات، مناسک و هنجارهای اسلامی است، لذا واکاوی و بازخوانی نظر اسلام در این زمینه نیز می تواند راهگشا باشد. گرچه اسلام و قرآن چونان دیگر موارد نیست که بتوان به آسانی یک قرائت از آن را به عنوان دیدگاه اسلامی مطرح کرد. اما آن طور که در نگاه آغازین به نظر می رسد، اسلام بر شهوانی بودن انسان در این زمینه و خصوصیات روحی و روانی و جسمی انسان که در پی کنش جنسی است، صحه می گذارد. اسلام اگرچه انسان را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می کند، اما غریزه جنسی را نیز به عنوان یک اصل می پذیرد. موضوع چند همسری را رسمیت می بخشد و شاخص آن پیامبر اسلام خود دارای چندین همسر بوده است و علنا ابراز می کرده است که زنان را دوست دارد. مسئله طلاق را به رسمیت می شناسد و ما در مذهب شیعه بر آنیم که راهکاری دیگر به نام ازدواج موقت را نیز ابداع کرده است تا از انحرافات جنسی جلوگیری کند. اسلام سعی بر ایجاد راهکار داشته و این که تا چه حد این راهکارها باید امروزین شود و این که در کشورهای اسلامی تا چه حد به این راهکارها وقعی نهاده می شود، نیاز به مجال دیگری دارد. البته نکته اینجاست که اسلام و قوانین اسلامی در عین بازگذاشتن راه هایی برای فضای کنش جنسی، در عین حال در صورت سرپیچی از قوانین و بروز انحرافات جنسی، تنبیهات و مجازات های به شدت سنگین را نیز قرار داده است!

     نکته ای که کم و بیش در چند سال اخیر نیز به آن پرداخته شده مسئله ازدواج موقت و سوء تفاهمی است که جامعه ما در این رابطه با آن مواجه است. در زمانی که کلیسای غرب و اکثر نحله های فکری و اخلاقی و حتی پزشکی در غرب، بر رابطه جنسی سرپوش می گذاشتند، اسلام راهکاری برای کاهش التهاب جنسی برگزیده است که رابطه دختر و پسر را آسان کرده و به آن رسمیت بخشیده است. و امروز که در اکثر جوامع حتی در بسیاری از لایه های اجتماعی ما مسئله رابطه دختر و پسر شکل جدیدی یافته، مسلمانان نمی توانند از این راهکار به شکل صحیح و امروزی آن استفاده کنند. من نیز بر این نکته واقفم که سوء تفاهم ها و سوء برداشت ها از ازدواج موقت تا آنجا سفره گسترانده و تا حدی این مسئله خصوصا در میان زنان نهادینه ناشده و مذموم و غیرپذیرفتنی است که حتی پرداختن بدان نیز امری نابخشودنی محسوب می شود! به هر حال محتمل است که اگر این دیدگاه و روش، نهادی می شد، امروز ما با این انواع و اقسام تجاوز جنسی، تجاوز به محارم، تجاوز استاد به دانشجو، رواج سایت های پو رنوگرافیک و… در ایران امروزمان مواجه نبودیم!

در هر صورت دیدگاه های مختلف نظری می توان مسئله انحراف جنسی را بازخوانی کرد، می توان از محدودیت ها گفت و این که انسان حریص بر آن چیزی است که از آن منع می شود، می شود از ارزش رابطه جنسی گفت و محدودیت ابزار برای کنترل آن، می توان از دین گریزی و کاهش اعتبار دین و اخلاق در میان آدمیان و فرامن انسان ها گفت و افزایش نفوذ غرایز، می توان از سبک زندگی مدرن و وجود گفتمان های جدید حول این محور و جهانی شدن سگس گفت و…. می توان متغیرهای مستقلی که در افزایش جرم و جنایت و انحراف جنسی نقش داشته اند را نیز واکاوی کرد، می توان به مسئله بیکاری، احساس یاس و سرخوردگی، تفکیک جنسیتی، اعمال محدودیت های بیش از حد، تاخیر سن ازدواج، وجود سایتها و شبکه های ماهواره ای و…. نیز گفت و می توان گفت و گفت دراین فضایی که تحقیق و پژوهش حول محور انحراف جنسی تابویی برای ما شده و هر عالم و اندیشمندی نیز از کار بر روی آن فراری است، فقط می توان گفت، و می توان تاسف خورد از جرم ها و جنایت های جنسی که گاه و بیگاه در رسانه ها شنیده می شود در حالی که اکثر سیاست گذاران بی آن که خود را ملزم به کار علمی و تحقیق عالمانه در این زمینه بدانند، هر روز بر اساس سلیقه، تصمیم های شخصی می گیرند و هر روز وضع را بدتر و آشفته تر از دیروز می کنند.

 منابعی برای مطالعه بیشتر

استور، آنتونی، ((فروید))، ترجمه حسن مرندی، طرح نو، چاپ اول ۱۳۷۵٫

فرانکنا، ویلیام کی،((فلسفه اخلاق))، ترجمه هادی صادقی، کتاب طه، چاپ دوم ۱۳۸۳٫

فوکو، میشل، ((اراده به دانستن))، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۳٫

کیویستو، پیتر، ((اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی))، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۰٫

گیدنز، آنتونی، ((جامعه شناسی))، (ویراست چهارم) ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی، چاپ اول ۱۳۸۶٫

ممتاز، فریده، ((انحرافات اجتماعی، نظریه ها ودیدگاه ها))، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول ۱۳۸۱٫